عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 18 خرداد 1395
بازدید : 1151
نویسنده : شیخ پاسکال

 کسی که فکر نمیکند به ندرت دم فرو میبندد

«نیوتن»

 

:

بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند
به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق

:

در زندگی اختیار بادها دست ما نیست
ولی اختیار بادبانها دست ماست

:

می دانی چرا دوستت داشتم؟؟
چون در ان زمان مترسکی بیش نبودم که به دوستی با کلاغ هم رضایت داشت

:

برآنچه گذشت وآنچه شکست حسرت نخور،
زندگی اگر زیبا بود باگریه شروع نمیشد!

:

امید یعنی آرزو کنیم چیزی اتفاق بیفتد
ایمان یعنی یقین داریم چیزی اتفاق خواهد افتاد
شجاعت یعنی اینکه باعث شویم چیزی اتفاق بیفتد . .

:

کسی را دوست بذارید که قلبتان میخواهد نه چشمتان
نگران حرف دیگران نباشید
این عشق شماست، نه آنها . .

:

قـدر لحـظـه ها را بـدان
زمـانی می رسد که تـو دیگـر قادر نیستی بگـویـی
جبــران می کـنم . .

:

رابطه ها در دو حالت قشنگ میشن:
اول: پیدا کردن شباهت ها
دوم: احترام گذاشتن به تفاوت ها

:

به بعضی رابطه‌ها باید زمان داد
ادامه بعضی رابطه‌ها را نباید امان داد . . .

:

روزی کسی را پیدا خواهید کرد که گذشته شما
برایش اهمیت نداشته باشد
چون میخواهد آینده شما باشد . . .

:

بی صبری، شخص را از هیچ رنجی نمی رهاند،
بلکه درد جدیدی را برای از پا در آوردن او به وجود می آورد.
(افلاطون)

:

تنها کسی که با من درست رفتار می‌کند خیاطم است
که هر بار که مرا می‌بیند، اندازه‌های جدیدم را می‌گیرد
بقیه به همان اندازه قبلی چسبیده‌اند و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم
(جورج برنارد شاو)

:

اگر میخواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش،
زیرا آن شادی ای که ما به دیگران می دهیم به دل ما برمیگردد.
(بتهوون)

:

اگر شما یک سیب داشته باشید و من هم یک سیب
و سیب ها را با هم عوض کنیم، همچنان هر دویمان یک سیب داریم.
اما اگر شما یک ایده داشته باشید
و من هم یک ایده و اگر ایده هایمان را عوض کنیم،
آنگاه هر کدام از ما دو ایده دارد.
(جورج برنارد شاو)

:

دوام ازدواج… یک قسمت آن از روی محبت است
و نُه قسمتش از روی چشم پوشی از خطاست.
(ضرب المثل اسکاتلندی)

:

آموخته ام که… تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند
کسی است که به من می گوید تو مرا شاد کردی.
(چارلی چاپلین)

:

همیشه دود سیگار به سمتی میره که نمی خوای، دقیقا مثه مسیر زندگی ما…

:

سرخ میشوی وقتی می شنوی دوستت دارم
زرد میشوم وقتی می شنوم دوستش داری….
چهارشنبه سوری راه انداخته ایم
سرخی تو از من زردی من از تو!
همیشه من می سوزم….و همیشه تو می پری….
(حسین پناهی)

:

انســـــــــانهاى بــــــزرگ ،دو دل دارنــــــــد
دلـــــى که درد مى کشـــــــــــد و پنهـــــــــــــــان است
و دلـــــــــــــــى که میخندد و آشکـــــــــــــــار است.

:

هدف به زندگی روشنای می بخشد و انگیزه ساز میشود.

:

درد من مرگ مردمی است
که گدایی را قناعت
بی عرضگی را صبر
و با تبسمی بر لب
این حماقت ها را حکمت خدا مینامند!!
گاندی

:

آهنگ تند زندگی برای رقصیدن است نه دویدن

:

امروز را دریاب و به فردا هر چه کمتر توانی، تکیه کن..

:

هرگز هنگام عصبانیت تصمیم نگیر،
و هیچگاه هنگام خوشحالی به کسی قولی نده…!

:

به بودن ها دیر عادت کن و به نبودن ها زود….!

آدم ها، نبودن را بهتر بلدند

:

راز خوشبختی ما در این است که بدانیم دیگران دلیل خوشبختی ماهستند

:

استعدادهایتان را برای بهترین تواناییتان استفاده کنید.
استعدادی که بیهوده تلف شده باشد ارزشی ندارد،
در عوض استعدادی که استفاده شده باشد پاداشهای غیر منتظره بهمراه دارد.

:

استعداد، مهارتها، دانش و زمانتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.
هر چیزی را که در دیگران سرمایه گذاری میکنید بارها به خودتان باز میگردد.

:

تنها چیزی که توی فهمیدن، فهمیدم، نفهمیدن واقعیت ها بود!!

:

همین که فهمید غـــــــــــم دارم آتش گرفت . . .
به خودت نگیر رفیق!!!
سیـــــــــــــ ــگارم را گفتم
:
هر جا که می بینم نوشته است:
“خواستن توانستن است”، آتش می گیرم!
یعنی او نخواست که نشد؟!
:
دلم میخواهد ویرگول باشم تا وقتی به من میرسی، مکث کنی!
:
حرارت لازم نیست، گاهی از سردی نگاهت میتوان آتش گرفت
:
چه رسم جالبی است!!!
محبتت را میگذارند پای احتیاجت …
صداقتت را میگذارند پای سادگیت …
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …
و وفاداریت را پای بی کسیت …
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج!!!
:
آدمها آنقدر زود عوض می شوند …
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است …
:
زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش …
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …
آدم ها این روزها عجیب به خوبی، به شیرینی، آلرژی پیدا کرده اند …
زیاد که باشی، زیادی می شوی …
:
دوست داشتن کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردن کاکتوس می مونه …
هرچی محکم تر بغل کنی بیشتر آسیب میبینی …
:
بنـــد دلـــم را
به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم
که هر جـــا رفتـی دلــم را با خود ببری
غــــافل از اینکه تو پـــا برهنـــه می روی
و بی خبــــر…
:
می دانی..؟
آدم های ِ ساده..
ساده هم عاشق می شوند..
ساده صبوری می کنند..
ساده عشق می وَرزَند..
ساده می مانند..
اما سَخت دِل می کنند..
آن وقت که دل ِ می کنند..
جان می دَهند..
سخت میشکنند..
سخت فراموش میکنند..
آدم های ِ ساده…..
:
عمریست نشسته ام پای لرز خربزه هایی که

هیچوقت یادم نمی آید کی خوردمشان…
:
در فنجان خالی میشوم شبیه عابران خسته
مرا قورت میدهی و من راه قلبت را پیش میگیرم
در قهوه ای که به رگهایت جاری است!
:
وقتی از درد به خود می پیچیدم
همسایه ها گفتند: چقدر قشنگ قر می دهی…
و سالهاست من هنــــــــوز
رقاص پردرد خیابانهایم…
:
گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند…
:
حکایت ما آدم ها …
حکایت کفشاییه که …
اگه جفت نباشند …
هر کدومشون …
هر چقدر شیک باشند …
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه …
لنگه به لنگه اند …
کاش …
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …
جفت هر کس رو باهاش می آفرید …
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…
:
بگذآر سکوت قانون زندگی مَن بآشد…
وَقتی وآژِه هآ دَرد رآ نِمی فَهمند….
:
سکوتـــــــــــــ … و دیگر هیچ نمی گویم …!
که این بزرگترین اعتراض دل من است به تو …
سکوت را دوستـــــــــ دارم
به خاطر ابهت بی پایانشـــــــ …..

 



:: موضوعات مرتبط: فلسفی زیبااااا , ,
:: برچسب‌ها: جملات فلسفی , جملات ناب , جملات قصار , جملات زیبا , بهترین های بزرگان , خواندنی ها , ,
تاریخ : شنبه 9 آبان 1394
بازدید : 2805
نویسنده : شیخ پاسکال

دستم بوی گل می داد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اما هیچ کس فکر نکرد شاید من شاخه گلی کاشته باشم. چه گوارا

 

 

رسالت یک انسان برای رسیدن به آزادی در صف ایستادن نیست بلکه بر هم زدن صف است. چه گوارا

 

یک انقلابی واقعی همان جایی خدمت می کند که به او احتیاج است. چه گوارا

 

می دانستم در لحظه‌ای که روح بزرگ حاکم، ضربه‌ای می زند تا تمام بشریت را به دو دسته مخالف تقسیم کند، من در کنار مردم عادی خواهم بود. چه گوارا

 

رهبران بی رحم تعویض می شوند تا رهبر دیگری بی‌رحم شود. چه گوارا

 

انقلاب، سیبی نیست که پس از رسیدن می افتد، ما باید به افتادن مجبورش کنیم. چه گوارا

 

اگر تو در برابر هر بی‌عدالتی از خشم به لرزه می افتی؛ بدان که یکی از رفقای من هستی(یکی مثل من هستی). چه گوارا

 

ما هرگز نمی‌توانیم از داشتن چیزی برای زندگی مطمئن شویم تا وقتی که برای آن مایل به مردن باشیم. چه گوارا

 

سکوت استدلالی است که معانی دیگری را به دوش می‌کشد. چه گوارا

 

ما نباید نزد مردم برویم و بگوییم: ما آمده‌ایم تا شما را زیر بال وپر خود گرفته و فقیرنوازی کنیم، یا علم خودمان را به شما تعلیم دهیم، کمبود فرهنگتان، جهلتان را از مسائل ابتدایی و اشتباهاتتان را به خودتان گوشزد کنیم. به جایش باید با ذهنی پژوهنده و روحی فروتن، از منبع عظیم دانایی و خرد ِ مردم بهره بگیریم. چه گوارا

 

من نه یک مسیحی هستم و نه یک بشردوست. من هرچیزی به جز یک مسیحی هستم، و بشردوستی در مقایسه با باور من دارم بی‌ارزش به‌نظر می‌رسد. من به‌جای این‌که اجازه بدهم به یک صلیب میخ‌کوبم کنند، با هر سلاحی که دستم به آن برسد پیکار خواهم کرد. چه گوارا

 

در یک انقلاب، انسان یا پیروز می‌شود یا می‌میرد، اگر آن انقلاب واقعی باشد. چه گوارا




:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای جگوارا , ,
:: برچسب‌ها: جملات زیبا , سخنان زیبای بزرگان , سخنان زیبای جگوارا , چگوارا , سخنان زیبای فلسفی ,
تاریخ : چهار شنبه 26 شهريور 1393
بازدید : 1975
نویسنده : شیخ پاسکال

در آغاز تنها عشق بود. حتی زندگی و پیدایش شما بر  روی این کره ی خاکی نیز برخاسته از عشق است . این عشق  بوده است  که در یک لحظه  مرد و زنی را آنچنان به سوی هم جذب کرده است تا از تلفیق و اتحاد عاشقانه ی بدن آن ها بذر شما متولد گردد. باربارا دی انجلیس

 

آنان که از خود عشق ساطع می کنند با عشق زندگی می کنند و با عشق نیز نفس می کشند ، دیگران را به سمت خود می کشانند. باربارا دی انجلیس

 

هر چه عشق و شور زندگی بیشتری از خود ابراز کنید برای دیگران نیز بیشتر مقاومت ناپذیر خواهید شد و آن ها دیگر نخواهند توانست شما را نادیده بگیرند. باربارا دی انجلیس

 

احساس شهوت تنها نقطه ی آغازین عشق ورزی و نمود فیزیکی و جسمانی نیاز و گرایشی محض و نامحدود به زمان است. چرا که هسته ی مرکزی عشق و جاذبه ی جسمانی نیز چیزی نیست جز میل و نیاز به آمیزش ، یگانگی ، نکاح و اتحاد با معشوق.گر چه در ظاهر این بدن شماست که بدن معشوق را لمس می کند اما در واقع این روح شماست که از طریق بدنتان به نوازش روح معشوق می پردازد. باربارا دی انجلیس

 

از عشق و جاذبه جسمانی خود بپرسید : چرا می خواهی او را در کنار داشته باشی ؟ چرا می خواهی با او همبستر شوی ؟ سپس به زبان حال دل خود گوش دهید تا پاسخ را بیابید . خواهید دید که ندای کوچکی در اعماق قلب تان پاسخ خواهد داد : تا با او یکی بشوم و به یگانگی و وحدت وجود آغازین خود باز گردم. باربارا دی انجلیس

 

عشق از آنجا که با معشوق پیوند می خورید آغاز می گردد و تا حرکت موزون و هماهنگی روح هایتان امتداد می یابد.
هنگامی که جان هایتان یکی می شوند ، آن گاه با تمامی وجود عشق خواهید ورزید.
دیگر چیزی بین شما نیست که از جنس عشق نباشد
پیوند مقدس همین است.
شور و شعف ، وجد و شادمانی واقعی هم ، این است. باربارا دی انجلیس

 

تنها با عشق میان دلهای شماست که عشق میان شما عمق و استحکام واقعی خود را نشان خواهد داد. باربارا دی انجلیس

 

عشق ماندگار هرگز بر جاذبه ی جسمانی میان شما و معشوق که همواره در حال تغییر است متکی نیست. باربارا دی انجلیس

 

عشق واقعی از روح شما نشات می گیرد
این نوع از عشق ناب هنگامی که خود را در دل و جان دیگری می یابید شکل می گیرد و پیوند اعجاز گونه این دو را به جشن و سرور می نشیند. باربارا دی انجلیس

 

درست در همان لحظه که عشق شما خود را به نوعی ابراز می کند حال چه از طریق آغوشی گرم ، نگاهی محبت آمیز یا رفتاری مهربانه ، به قلمرو بی زمان قلب گام نهاده اید
مهم نیست پیش از آن چه اتفاقی افتاده است . تنها این مهم است که چه اتفاقی خواهد افتاد.
تمامی آن چه براستی اهمیت دارد همین لحظه است . تنها این عشق است که مهم است. باربارا دی انجلیس

 

منتظرنمانید عشق شما را پیدا کند
زمین حاصلخیزی بیافرینید تا بذر عشق به سادگی در آن جوانه زند و رشد کند
خود را تمام و کمال و تا آن جا که در توان دارید با صداقت تمام به رابطه تان متعهد و پای بند کنید
قدرت تعهد بذر عشق میان شما و معشوق را آبیاری خواهد کرد و به آن این امکان را خواهد داد تا در قلب شما به بار بنشیند. باربارا دی انجلیس

 

به دنبال نکات مثبت و نقاط قوت دیگران باشید تا آن ها را پیدا کنید.
آن گاه دیگر بیست دقیقه با او باشید یا بیست سال تفاوتی نخواهد داشت
زمانی را که در این حال سپری کنید ، با عشق سپری می شود زیرا در تمام طول این مدت شما در جست و جوی همین عشق بودید و همین عشق بود که بدان دست می یافتید. باربارا دی انجلیس

 

آن نوع از عشق که فراتر از بدن و جسم ماست هنگامی ظهور می کند که با تمام وجود و نه تنها با جسم خود به معشوق عشق بورزیم.
این عشق برتر تنها هنگامی خود را نشان می دهد که با فکر و ذهن و قلب و روح خود به فکر و ذهن و قلب و روح معشوق عشق بورزیم
سپس تمامی سلول های بدن ما از عشق به معشوق خواهد لرزید.
این همان عشقی است که در ایثار و از خودگذشتگی نهفته است. باربارا دی انجلیس

 

شور زندگی ترانه ای است که عشق می سراید
شور زندگی همان عشق است که به حرکت در آمده است
عشق و شور زندگی هنگامی نصیب تان می شود که آتش عشق را گرامی بدارید و بیاموزید که همواره آن را روشن و فروزان نگه دارید. باربارا دی انجلیس

 

شما قدرت و توان آن را دارید که زندگی ای رضایت بخش و سرشار از غنای روحی بیافرینید
شما توان آن را دارید که به زندگی خود معنا و هدفی برتر ببخشید
این توان تنها در عشق و شور زندگی شما نهفته است . جرات و شهامت آن را به خود راه دهید تا عشق و شور زندگی را با خود به هر کجا که می روید ببرید.
جرات و شهامت آن را به خود راه دهید تا عشق و شور و زندگی تان را به هر کس که خواستید و دوست داشتید نشان دهید. باربارا دی انجلیس

 

هرگاه زندگی با عشق و شور را بر می گزینید زندگی نیز عشق و شور خود را برای شما بر خواهد گزید. باربارا دی انجلیس

 

کارتان را با عشق انجام دهید
با شکر و قدردانی تمام به سر کار بروید
و با عشق و شور تمام به آن دل بدهید
این یگانه شغل و تنها وظیفه اصلی شما بر روی زمین است
اینکه عشق بورزید . می توانید آن را هر زمان یا در هر کجا نیز انجام دهید.
هرگاه خود را با تمامی وجود وقف لحظه لحظه ی شغل ، کار و نیز زندگی تان کنید . آن گاه موفقیت و دستیابی واقعی را تجربه خواهید کرد و رضایت و اقناع حقیقی را احساس خواهید نمود. باربارا دی انجلیس



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای باربارا دی انجلیس , ,
:: برچسب‌ها: باربارا دی انجلیس , سخنان زیبا , دنیای زندگی نامه , بهترین ها , حکیمانه , سخنان فلسفی زیبا , ,
تاریخ : چهار شنبه 26 شهريور 1393
بازدید : 2373
نویسنده : شیخ پاسکال

 قسم به پرستو
ان گاه که جفتش میمیرد
و تنها به آشیانه باز میگردد
چه غروب غریبی!
قسم به کرم شب تاب
ان گاه که از پیله بیرن می آید
و با نسیم هم آغوش می شود
چه پروازی!
قسم به خورشید
آنگاه که تو بر آن میتابی
چه تلالویی!
قسم به همه دانه ها
ان گاه که در خاک میمیرند
و در نور متولد میشوند
چه رستاخیزی!
قسم به ساقه ای که در باد میشکند
ان گاه که از ایشان جز خاکستری برجای نمی ماند
قسم به تمامی آیینه ها
ان گاه که در برابر آب قرار میگیرند
قسم به لطافت قسم
میدانم
که میدانی
دوستت دارم. مسیحا برزگر

 

زندگی هیچ گاه به بن بست نمیرسد.
کافیست چشم باز کنیم و راههای گشوده ی بیشماری را فرا روی خود ببینیم.
خدا که باشد ،
هرمعجزه ای ممکن میگردد. مسیحا برزگر

 

از خلال رنج است که قطب مخالف آن ،یعنی
شادمانی را میفهمی. مسیحا برزگر

 

عشق یعنی فراموش کردن خود در معشوق.
ماهیت عشق،خود فراموشی است.
ترک مصلحت خویشتن است.
غرق شدن است چنان که فقط معشوق میماند و بس.
راه عشق ،راه فناست.
عاشق باید هنر محو شدن را بیاموزد.
او باید از اوصاف بشر بمیرد،تا اسرار عشق الهی اورا بر سر نهد و امواج عنایت دم به دم معشوق اورا باخود ببرد. مسیحا برزگر

 

شجاعت آن نیست که از آدمهای شجاع تقلید کنی،
بلکه آن است که به شیوه خود زندگی کنی
و بهای آن را نیز بپردازی.
حتی اگر بهای به شیوه خود زیستن ،خود زندگی باشد،باز ارزش آن را دارد.
زیرا در چنین شیوه ی زیستن است که روح به دنیا می آید .
هنگامی که کسی آماده است تا برای چیزی بمیرد،همین آمادگی و شور اوست که اورا دوباره متولد میکند.
اگردراین آمادگی رنجی نهفته است،رنج زایمان است.
به شیوه ی خویش زیستن،شجاعت میخواهد ،دل و جرات میخواهد.
به شیوه خود زندگی کن؛
شبیه خودت باش و بس.
نگران عوام نصیحت گو مباش .
زندگی خودرا ترسیم کن.
از روی نقش کهنه ی دیگران نقاشی نکن.
خلاق باش.
اگرهم در شیوه خود بر خطا باشی ،
بهتر ازآن است که دیگران به جای تو زندگی کنند
و تو بر صواب باشی .
زیرا کسی که به شیوه ی دیگران زندگی میکند
و بر صواب است
زندگی را به بطالت میگذارند.
کسی که به شیوه ی خود زندگی میکند،و بر خطاست،
بلاخره دیر یا زود از خطای خویش درس خواهد گرفت.
او خطای خویش را دستمایه ی تجربه ای تازه خواهد کردوبا تجربه های خویشتن ،خواهد بالید. مسیحا برزگر

 

آمده ایم تا بازیگر خوب صحنه زندگی باشیم.
عشق این مجال را فراهم می آورد مسیحا برزگر

 

تملک در عشق کشنده است
به محض آنکه معشوق را مالک شوی آنرا کشته ای.
خیلی ها عشق را با دستان خود کشته اند.
دستان بسیاری از انسانها به خون عشقشان آغشته است .
آنها اکنون به سوگ عشق خویش نشسته اند .
آنان نمیخواستند که اینطور بشود اما با نادانی خویش قصد تملک عشقشان را کردند و آنرا ازبین بردند.
آنها نمیدانستند که عشق اسارت را بر نمیتابد.
نمیتوان مالک همسر شد ،نمیتوان مالک فرزند شد ،نمیتوان مالک شاگرد شد، نمیتوان مالک مردم شد....
هیچ چیز به اندازه حس تملک دشمن عشق نیست. مسیحا برزگر

 

خطر کردن کار آدمهای هوشیار نیست .کار مستان است.
اینانند که خودرا بی مهابا به دل آن حقیقت غایی پرتاب میکنند و اینانند که میرسند.
بنابراین مست خدا شو .و به مردم کمک کن تا مست خدا شوند.
عشق حقیقی از شهوت و چشم داشت مبراست
عشقی که پاک است همان خداست. مسیحا برزگر

 

اگر بتوانی نغمه‌ای شوی.
اگر بتوانی پاره‌ای از شادمانی‌هایت را با دیگران سهیم شوی،
اگر بتوانی خود را با دیگران قسمت کنی،
همین کافی‌ست، تو به منزل رسیده‌ای.
ما موجوداتی تنگ‌نظر و حقیریم،
زیرا از سهیم کردنِ دیگران در شادمانی‌‌های خود عاجزیم.
این بزرگ‌ترین خُسرانِ زندگیِ انسانی‌ست.
انسان احساسِ بدبختی و درماندگی می‌کند،
زیرا چشمه‌یِ عشقش را با گِلِ بُخل و تنگ‌چشمی بسته است.
اگر گذشتی داریم،
برای آن است که بیش‌تر بگیریم.
ما از بخشیدن عاجزیم؛
معامله می‌کنیم.
با تمامِ وجودت ببخش؛
هرآنچه می‌توانی ببخش...
زندگی را با دیگران قسمت کن،
نان را با دیگران قسمت کن،
آواز را با دیگران قسمت کن،
شعر را با دیگران قسمت کن،
خود را با همگان قسمت کن و بدین‌سان، خود را در هستی منتشر کن.
برخیز،
باز کن پنجره را
و به مهمانیِ آوازِ کبوتران برو.
زندگی، پشتِ پنجره‌یِ تو می‌خواند مسیحا برزگر

 

انسان واقعی، در مرگ و زندگی حالاتی یکسان دارد.مرگ چیزی را عوض نمیکند.
قطره ای که بسوی دریا پرتاب شده است ،از محو شدن دیوارهای قالب کوچک خود هراسان نمیشود.
کسی که حقیقت جاودان را درک کرده ،به بی مرگی ملحق شده است.
تن آدمی چیزی است که خواهی نخواهی نابود خواهد شد ،اما چیزی در این قالب هست که ماندنیست.
مرواریدی در این صدف است که خواستنی است.
هستی ،طالب این مروارید است... مسیحا برزگر


 



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای مسیحا برزگر , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , دنیای زندگی نامه , زندگینه مه , سخنان فلسفی , بانک سخنان زیبا ,
تاریخ : یک شنبه 23 شهريور 1393
بازدید : 1430
نویسنده : شیخ پاسکال

اگر مي خواهيد عرض خيابان را طي كنيد، يك يا دو درجه تغيير مسير، آسيبي به شما نخواهد زد. اما اگر مي خواهيد از عرض اقيانوس بگذريد چند درجه خطا در محاسبه مي تواند شما را به دردسر بيندازد.جان ماکسول

 

درباره طول مدت عمرمان كاري از ما ساخته نيست، اما مي توانيم درباره نحوه گذراندن آن تصميم بگيريم. جان ماکسول

 

دارندگان ديد بلند به هنگام رويارويي با مشكلات با تحمل جنبه هاي ناگوار و دفع آنها، مشكلات را به فرصت مبدل مي كنند. جان ماکسول

 

بيشتر مردم در دامنه ي كوه، صعود را رها نمي كنند، بلكه آنها در نيمه ي راه صعود را رها مي كنند. جان ماکسول

 

زياد كار كردن هنر نيست، هوشمندانه كار كردن هنر است. جان ماکسول

 

مردم زماني به دانايي شما اهميت مي دهند كه بدانند به آنها اهميت مي دهيد. جان ماکسول

 

اگر خود به خويشتن اعتماد نداريد، ديگران هم به شما اعتماد نخواهند كرد. جان ماکسول

 

امروز بايد گامي شجاعانه برداريد تا فردا به اوج توانايي خود برسيد. جان ماکسول

 

اگر كار ديروز به نظرتان بزرگ مي رسد، امروز كار مهمي انجام نداده ايد. جان ماکسول

 

انسان موفق كسي است كه شكست مي خورد، اما خود را شكست خورده نمي داند. جان ماکسول

  

من معتقدم موفقيت زماني به دست مي آيد كه يك قدم جلوتر برويم؛ يعني ضمن استقبال از ناملايمات و سختي ها شكست را بخشي از زندگاني خود بدانيم. جان ماکسول

 

همه آدمهاي موفق، شكست را تجربه كرده اند، اما هرگز خود را شكست خورده و وامانده نپنداشته اند. جان ماکسول

  

ديگران ما را آنگونه مي بينند كه ما خودمان را مي بينيم. جان ماکسول

 

پيش از ْآنكه ديگران شما را باور كنند، شما آنها را باور كنيد. جان ماکسول

 

اشخاص معمولاً به كسي كه به آنها توجه كرده است، علاقه نشان مي دهند. جان ماکسول

 

تنها راه براي درهم شكستن ترس آن است كه با ترس خود روبرو شويد و به آن كاري كه از آن مي ترسيد، اقدام كنيد. جان ماکسول

    

رهبر خوب پيروان خود را تشويق مي كند تا چيزي را به او بگويند كه نياز به داشتن آن دارد، نه چيزي را كه خوشايند اوست. جان ماکسول

 

رهبران پيش از آنكه دست مردم را بفشارند، باید قلب آنها را تسخير كنند. جان ماکسول

 

وقتي انسان اعتبار خود را هزينه مي كند، نمي تواند رهبر بماند. جان ماکسول

 

هيچ كس رهبري كسي را كه خود را از ديگران بهتر مي داند، نمي پذيرد. جان ماکسول

 

در دنياي كسب و كار، ابزار رهبري حقوق و درآمد است. بيشتر پيروان وقتي پاي گذران زندگي به ميان مي آيد، از رهبر خود به خوبي پيروي مي كنند. جان ماکسول

 

در سازمان هاي داوطلبانه نمي توان پيروان را به زور وادار به همكاري كرد. اگر رهبر نفوذ نداشته باشد، كسي خواسته هايش را پاسخ نمي دهد. جان ماکسول

 

براي برآوردن ميزان هوشمندي يك حاكم، نخستين روش اين است كه ببينيد چه افرادي را به دور خود گرد آورده است. جان ماکسول

 

هيچ انساني كامل نيست، اما آدمهايي كه خيال مي كنند كامل هستند هرگز به درد كار تيمي نمي خورند. جان ماکسول

 

براي ثمربخش كردن رهبري، رهبر بايد ديگر همكاران با نفوذ گروه را با خود از نردبان نفوذ بالا ببرد. جان ماکسول

 

رئيس متكي به قدرت رسمي است، رهبر متكي به خيرخواهي است.
رئيس ترويج دهنده ترس است، رهبر تشويق كننده شور و دلبستگي به كار است.
رئيس مي گويد "من"، رهبر مي گويد "ما".
رئيس، عيب و ايراد را سرزنش مي كند، رهبر آن را برطرف مي كند. جان ماکسول

 

مسئله اين نيست كه بر ديگران اثر مي گذاريم يا نه، بلكه آنچه اهميت دارد چگونگي اثرگذاري است. جان ماکسول

 

هر پله روي پله قبلي بنا مي شود و اگر پله قبلي را از زير آن بكشند، فرو مي ريزد. جان ماکسول

  

اگر استعداد داريد، اما تلاش و تحرك شما به جايي نمي رسد، احتمالا بر خود مسلط نيستيد. جان ماکسول

 

وقتي كارتان تمام شد، دست از تلاش برداريد، نه وقتي كه خسته شديد. جان ماکسول

 

ميل به تغيير، بدون انرژي براي تغيير، تنها افراد را دلسرد مي كند. جان ماکسول

 

بزرگترين نبرد انسان عليه ناكامي نبردي است دروني نه بيروني. جان ماکسول

 



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای جان ماکسول , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبای ماکسول , سخنان زیبای جان ماکسول , ماکسول , دنیای سخنان زیبا , دنیای سخنان فلسفی , بهترین های فلسفی ,
تاریخ : یک شنبه 23 شهريور 1393
بازدید : 2118
نویسنده : شیخ پاسکال

هر كس باید برای تمرین، هر روز دست كم دو كار را كه از آن نفرت دارد انجام دهد. ویلیام جیمز

 

از زندگی نترسید، باور داشته باشید، زندگی ارزش زیستن را دارد و باورتان در آفرینش این حقیقت به شما كمك خواهد كرد. ویلیام جیمز

 

خوشبختی، نشانه ی تندرستی روح است. ویلیام جیمز

 

خوشبختی در جستجوی خوشبختی است نه یافتن آن. ویلیام جیمز

 

مغز ما یك دینام هزار ولتی است كه متاسفانه بیشتر از یك چراغ موشی از آن استفاده نمی كنیم. ویلیام جیمز 

 

پیشامدهای باور نكردنی و بحرانهای بزرگ به ما نشان می دهند كه سرچشمه های زندگی ما از آنچه می پنداشتیم باشكوه ترند.  ویلیام جیمز

 

ژرف ترین اصل طبیعت انسان، اشتیاق و میل شدید او به قدردانی شدن است.  ویلیام جیمز

 

تا زمانی كه قلب شما نخواهد، به طور یقین مغزتان هرگز به چیزی باور پیدا نمی كند. ویلیام جیمز  

 

تنها یك دلیل برای شكست انسان وجود دارد و آن كمبود ایمان فرد به خودِ واقعی اش است. ویلیام جیمز

 

هنر عاقل بودن عبارت است از هنر آگاهی از اینكه نسبت به چه چیزهایی چشم پوشی كنید. ویلیام جیمز

 

همه ما آمادگی داریم تا به دلایلی، كارهای وحشیانه و به دور از تمدن انجام دهیم. تفاوت بین یك آدم خوب و یك آدم بد در برگزیدن آن دلیل است.ویلیام جیمز

 

فلسفه، والاترین و روشن ترین خواسته ی بشر است. ویلیام جیمز

 

انگیزه نهانی تمام كارهایی كه بیشتر مردم انجام می دهند این است كه چگونه شادی را به دست آورند، چگونه آن را نگه دارند و چگونه آن را بهبود بخشند. ویلیام جیمز

 

بسیاری از مردم می اندیشند كه در حال اندیشیدن هستند، در حالی كه سرگرم بازآرایی و تنظیم پیشداوری ها و تعصباتشان می باشند. ویلیام جیمز

 

پذیرش آنچه رخ داده است، نخستین گام در غلبه بر پیامدهای هر گونه بدشانسی است. ویلیام جیمز

 

ایمان و باور ما در ابتدای هر مسئولیت دشواری تنها عاملی است كه موفقیت نهایی مان را تضمین می كند. ویلیام جیمز

 

اعتقاد و باور دینی یكی از نیروهایی است كه بشر به كمك آن زندگی می كند و اگر آن را به طور كامل از دست بدهد نتیجه ای جز سقوط ابناء بشری به همراه نخواهد داشت. ویلیام جیمز

 

زمانی كه انتظار بهترین پیشامد را دارید، نیرویی مغناطیسی از مغزتان خارج می شود كه بهترین ها را جذب می كند. اگر انتظار بدترین ها را داشته باشید از مغز قدرت دافعه ا ی رها می كنید كه سبب می شود بهترین ها از شما بگریزد؛ حیرت انگیز است. ویلیام جیمز 

 

ناخوشی ها و بیماریهای ما قادرند به گونه ای پیش بینی ناپذیر به ما كمك كنند! ویلیام جیمز

 

امواج خروشان سطح اقیانوس هرگز سكون و آرامش اعماق آن را بر هم نمی زند.ویلیام جیمز

 

هر انسان عادی تنها از یك دهم استعدادها و قدرت فكری خود استفاده می كند.ویلیام جیمز

 

بشر امروزی هنور نتوانسته به آنچه كه باید باشد و می تواند باشد دست یابد و این تنها به دلیل قانع بودن انسان به آن قسمتی از سعادت است كه به نظرش كافی می آید. ویلیام جیمز 

 

شاد و بانشاط باشید، بگویید و بشنوید و به غم و غصه مجالی برای خودنمایی ندهید.ویلیام جیمز

 

با كمی مبارزه قادریم آن چیزهایی را كه شر نامیده می شوند تبدیل به خیر كنیم.ویلیام جیمز

 

اتفاقات ناگوار را همان گونه كه رخ داده بپذیر، زیرا پذیرفتن آنچه رخ داده اولین قدم برای پیروز شدن و غلبه بر نتایج دردناك است. ویلیام جیمز

 

وقتی كه تصمیمی گرفته شد و بدون معطلی به مرحله اجرا درآمد، به طور كلی نگرانی و استرس نسبت به نتیجه و سرانجام كار از بین می رود. ویلیام جیمز

 

ما تنها به وسیله گرفتن تصمیم قادر به تغییر احساسات خود نیستیم، بلكه اگر در عین حال كه تصمیم می گیریم قادر به دگرگون كردن اعمال خود باشیم، نتیجه خواهیم گرفت.  ویلیام جیمز

 

عاقل كسی است كه می داند چه كارهایی را باید كنار بگذارد.ویلیام جیمز

 

بزرگترین كشف عصر ما این است كه انسانها می توانند با اصلاح نگرشهای ذهنی خود، زندگانی خویش را اصلاح كنند.  ویلیام جیمز

 

بزرگترین كشف نسل امروز این است كه انسان می تواند با تغییر ذهنیت خود، زندگی خود را تغییر دهد. ویلیام جیمز

 

مردان شجاع فرصت می آفرینند، ترسوها و ضعیف ها منتظر فرصت می نشینند.ویلیام جیمز 

 

بنیادی‌ترین اصل در طبیعت آدمی، اشتیاق فراوان اوست به گرامی داشته شدن.ویلیام جیمز

 

آواز خواندن، نتیجه ی شادمانی ما نیست، بلكه چون آواز می خوانیم، شادمانیم.ویلیام جیمز



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای ویلیام جیمز , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبای ویلیام جیمز , سخنان زیبا , سخنان جالب , سخنان فلسفی , دنیای زندگینامه , بهرتین ها , ,
تاریخ : یک شنبه 23 شهريور 1393
بازدید : 1465
نویسنده : شیخ پاسکال

از همه اندوهگین تر شخصی است كه از همه بیشتر می خندد. ژان پل سارتر

 

 دمی بی خبری كافی است تا همه چیز را از دست بدهی و ناگهان هر چه را كه با تلاش به دست آورده ای، نابود می شود و از دست می رود. ژان پل سارتر

 

 هیچ كس نمی داند در زمانهای بحرانی، وفاداری به كدام سو رو می كند. ژان پل سارتر

 

 همه نیاز به زمان دارند. آدم نباید پیش از اینكه بداند چه می گوید، نتیجه گیری كند. ژان پل سارتر

 

 بی دانش، نه می توان امیدوار بود نه ناامید. ژان پل سارتر

 

 هنگامی كه چیزی از دست می رود، دیگر نمی توان آن را پس گرفت .ژان پل سارتر

 

 تصمیم هایی وجود دارد كه هیچ كس نباید ناگزیر به گرفتن شان شود. ژان پل سارتر 

 

 تا زمانی كه مطمئن نشوم، امیدم را از دست نمی دهم.ژان پل سارتر

 

هرگز دری را نزن، مگر اینكه بدانی در آن سویش چه می گذرد.ژان پل سارتر

 

 اینكه چه چیزی در كجا گفته شود، تفاوتی ندارد، اینكه آنچه نخست گفته شود، دومی باشد یا دومی، واپسین.ژان پل سارتر

 

 مسئله تنها این نیست كه چیزها ناپدید می شوند، بلكه پس از آن، یادشان نیز نابود می شود.ژان پل سارتر  

 

 هر بار كه می پنداری پاسخ پرسشی را یافته ای، پی می بری كه آن پرسش، هیچ مفهومی ندارد. ژان پل سارتر

 

 همه ی چیزهای زیبایی را كه می بینی، به ذهن بسپار، تا همیشه با تو باشند، حتی در زمانهایی كه آنها را نمی توانی ببینی.ژان پل سارتر

 

 ناامیدی كامل می تواند در كنار درخشان ترین نوآوری ها به سر بَرَد. از كار افتادگی و شكوفایی، یكدیگر را جذب می كنند. ژان پل سارتر

 

 هر كس نیازمند دوستانی است.ژان پل سارتر

 

 هنگامی كه آغاز به نوشتن موضوعی می كنم، ناگهان پی می برم كه درك من از آن چه اندازه اندك است.ژان پل سارتر

 

 مردم از هر چیزی سخن می گویند، به ویژه از آنچه درباره اش هیچ نمی دانند.ژان پل سارتر

 

 برای زنده ماندن، باید خودت را از درون بكُشی؛ از این رو بیشتر آدمها همه چیز را رها كرده اند، چون می دانند كه هر اندازه هم تلاش كنند، سرانجام می بازند و زمانی كه به این نقطه رسیدی، هر گونه مبارزه ای بیهوده است.ژان پل سارتر

 

 شاید بزرگترین دشواری، همین باشد؛ زندگی چنان كه ما می شناختیم پایان یافته، ولی هنوز كسی نیست كه بداند چه چیزی جای آن را گرفته است.ژان پل سارتر

 

هیچ چیز ساده تر از قلب نمی شكند.ژان پل سارتر

 

 كمابیش كسی نیست كه بخش كوچكی از زندگی را چنان كه در گذشته بود، در وجود خود به دوش نكشد. ژان پل سارتر 

 

 اگر بخواهی از راه دویدن، خودكشی كنی، ابتدا باید خوب دویدن را یاد بگیری.ژان پل سارتر

 

 مرگ، تنها چیزی است كه حسی را در ما برمی انگیزد. مرگ، شكل هنری ما و تنها راه ابراز درون ناپیدا است. ژان پل سارتر

 

 آدم باید به این امر خو بگیرد كه به كمترین ها خرسند باشد. هرچه كمتر بخواهی، با چیزهای كمتری خشنود می شوی و هر اندازه نیازهایت را كم كنی، امور زندگی ات بهتر خواهد شد.ژان پل سارتر

 

 هنگامی كه امید می میرد، هنگامی كه می بینی كمترین امكان امیدوار بودن را از دست داده ای، فضای خالی را با رؤیا، اندیشه های كوچكِ بچگانه و داستانها پر می كنی تا بتوانی به زندگی ادامه بدهی.ژان پل سارتر

 

نگذارید بچه ها گریه كنند، زیرا باران هم غنچه را تباه می كند.ژان پل سارتر

 

 همه می گویند آرزو بر جوانان گناه نیست و من می گویم بر پیران هم!  ژان پل سارتر

 

 تاریخ یك ماشین خودكار و بی راننده نیست و به تنهایی استقلال ندارد، بلكه تاریخ همان خواهد شد كه ما می خواهیم.ژان پل سارتر  

 

 نبوغ، جوهر تفكر است. ژان پل سارتر

 

 امروز آدمی ناگزیر به دیروز تبدیل خواهد شد، اما امكان دارد فردای شما هرگز امروز نشود. ژان پل سارتر 

 

 بشر جاودانه بیرون از خویشتن است. بشر با پی ریزی "طرح" خود در جهانی بیرون از خویش و با محو شدن در چنین جهانی، بشر و بشریت را به وجود می آورد. ژان پل سارتر

 

 انسان مجموعه ای از آنچه دارد نیست، بلكه مجموعه ای است از آنچه هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد.  ژان پل سارتر

 

 بشر آفریننده ی ارزشها است.  ژان پل سارتر

 

 "ارزش"، چیزی نیست جز معنایی كه شما برای آن برمی گزینید.ژان پل سارتر

 

 من هنگامی آزادم كه همه ی جهانیان آزاد باشند؛ تا هنگامی كه یك نفر اسیر در جهان هست، آزادی وجود ندارد. ژان پل سارتر

 

 همیشه باید اخلاق را آفرید و ابداع كرد.ژان پل سارتر

 

 بشر از ابتدا موجود ساخته و پرداخته ای نیست؛ بلكه با برگزیدن اخلاق خود، خویشتن را می سازد.ژان پل سارتر  

 

 هیچ كس نمی تواند آزادی خود را هدف خویش سازد، مگر اینكه آزادی دیگران را نیز به همان گونه هدف خود قرار دهد.ژان پل سارتر

 

 فلسفه ی متكی به احتمالات كه وابسته به حقیقتی نباشد، محكوم به نیستی است.  ژان پل سارتر

 

 من همیشه می توانم آزادانه انتخاب كنم، اما باید بدانم كه اگر انتخاب نكنم، باز هم انتخابی كرده ام.ژان پل سارتر  

 

 شخص قهرمان، خود، خویشتن را قهرمان می كند.ژان پل سارتر

 

 آنچه به بشر امكان زندگی می دهد، تنها عمل است.  ژان پل سارتر

 

 امكان عشق، چیزی جز آنچه از عشق تجلی می كند نیست.ژان پل سارتر

 

 آنچه آدمی را سست عنصر می سازد، عمل گریز یا تسلیم است.ژان پل سارتر

 

 بشر وجود ندارد، مگر در حدی كه طرح های خود را تحقق می بخشد. بنابراین، جز مجموعه ی اعمال خود، جز زندگانی خود، هیچ نیست.ژان پل سارتر

 

 عشقی جز آنچه به مرحله ی تحقق درمی آید، وجود ندارد.ژان پل سارتر

 

 بشر، محكوم است، زیرا خود را نیافریده و در عین حال، آزاد است، زیرا همین كه پا به جهان گذاشت مسئول همه ی كارهایی است كه انجام می دهد.ژان پل سارتر

 

 حقیقتی وجود ندارد، جز در عمل.  ژان پل سارتر

 

 شما آزاده اید؛ راه خود را برگزینید؛ یعنی بیافرینید.ژان پل سارتر

 

 كسی كه دروغ می گوید و با گفتن اینكه همه ی مردم چنین نمی كنند، برای خود عذری می تراشد، كسی است كه با وجدان خود بر سر ستیز است.ژان پل سارتر

 

 كار جهان بر این مدار است كه گویی تمام آدمیان، چشم بر رفتار هر یك از افراد دوخته اند و روش خود را طبق رفتار همین یك نفر تنظیم می كنند. ژان پل سارتر

 

 بشر هیچ نیست، مگر آنچه از خود می سازد. ژان پل سارتر

 

 زمانی كه (توهم جاودان بودن) را از دست بدهی، زندگی هم معنایش را از دست می دهد.ژان پل سارتر

 

 وقتی ثروتمندان جنگ به پا می كنند، این فقرا هستند كه می میرند.  ژان پل سارتر

 

 همه چیز كشف شده است، مگر چگونه زیستن. ژان پل سارتر

 

 گوشه گیری و كاهلی، روش كسانی است كه می گویند: آنچه را كه من نمی توانم كرد دیگران می توانند.ژان پل سارتر

 

 در عشق، یك و یك می شود یك.  ژان پل سارتر

 

 انسان روش مند از آزاداندیشی به دور است.ژان پل سارتر

 

 انسان محكوم است كه آزاد باشد، چرا كه به محض پرتاب شدن به این دنیا، مسئول كارهای خویش است.ژان پل سارتر

 

 لجن، زجر آب است. ژان پل سارتر

 

 تنها كسانی كه پارو نمی زنند فرصت تكان دادن قایق را دارند.ژان پل سارتر

 

 فقرا نمی دانند كه تنها دلیل آنها برای زندگی، تمایل ما به تظاهر در برخورداری از فضیلت سخاوت است.ژان پل سارتر

 

 در عشق، یك نفر به اضافه ی یك نفر مساوی یك است. ژان پل سارتر




:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای ژان پل سارتر , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبای ژان پل سارتر , سخنان زیبا , سخنان جال , بهترین ها , دنیای زندگی نامه , سخنان فلسفی , بهترین سخنان فلسفی ,
تاریخ : یک شنبه 23 شهريور 1393
بازدید : 1876
نویسنده : شیخ پاسکال

متأسفانه بسیاری از مردم پس از این‌که به دامان شوربختی درافتادند، به سعادت از دست‌رفته خویش پی می‌برند. برتراند راسل

 

وقتی که از تلف‌کردن آن لذت می‌بری، وقت تلف‌شده نیست. برتراند راسل

 

هدف حاکمان سياسي بشري کسب قدرت هرچه بيشتر است همچنانکه قانون جاذبه، در اجسام، حاکم است. برتراند راسل

 

اگر انسان را معجوني از فرشته و حيوان بدانيم حقّاً درباره حيوان بي انصافي کرده ايم پس چه بهتر است که او را ـ ترکيبي از فرشته و شيطان بدانيم. برتراند راسل

 

با تمام زنان می‌توان خوابید اما با تعداد محدودی از آنها می‌توان بیدار ماند.برتراند راسل

 

احساس وظیفه در كار، نیكو و در روابط، آزاردهنده است. انسان ها تشنه محبت اند نه مراقبت.برتراند راسل

 

گرفتاری این دنیا از این است كه نادان از كار خود اطمینان دارد و دانا از كار خود مطمئن نیست.  برتراند راسل

 

وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

 

بذر اندیشه و فكر بپاش، عمل و نتیجه درو كن. برتراند راسل

 

من نمی‌دانستم كه تو را دوست دارم، تا اینكه آن را از زبان خودم شنیدم. برای لحظه‌ای اندیشیدم: "خدایا من چه گفتم؟" و سپس فهمیدم كه آنچه درست است را گفته‌ام.   برتراند راسل

 

زندگی كردن بدون برخی از چیزهایی كه می‌خواهید، بخش ضروری شادمانی است. برتراند راسل 

 

راز شادمانی در این است: بگذارید دلبستگی‌های شما تا حد امكان گسترده باشند. بگذارید واكنش‌هایتان نسبت به چیزها و اشخاصی كه به آنها دلبستگی دارید، به جای دشمنانه بودن، تا حد امكان دوستانه باشد.  برتراند راسل

 

اگر خوب زندگی كنی به حتم شاد نمی شوی، اما اگر شاد باشی خوب زندگی خواهی كرد.برتراند راسل

 

در هر لحظه، یك چیز یگانه و تازه نهفته است.برتراند راسل

 

بینش نسنجیده و نیازموده برای فراهم آمدن حقیقت كافی نیست، هر چند كه بسیاری از مهمترین حقایق نخست به این صورت تجلی كرده اند.برتراند راسل

  

مردم متوحش مردم سخت گیرند.برتراند راسل

 

كمتر رخ می دهد كه ترس، عمل عاقلانه ای را باعث شود و بیشتر منجر به عملی می شود كه آن خطری را كه ترس از آن برخاسته افزایش می دهد. برتراند راسل

 

دلایل این ناتوانی مسخره و اندوهبار در اینكه چنان رفتار كنیم كه منافع همگان حكم می كند، در امور خارجی نیست، بلكه در طبیعت عاطفی خود ماست.برتراند راسل  

 

همكاری جهان با فن و صنعتی كه ما امروز داریم می تواند فقر را از میان بردارد و می تواند مرتبه ای از سعادت و رفاه را برای همه ی نوع بشر فراهم كند كه بشر هرگز به خود ندیده است. برتراند راسل 

 

جوهر عرفان چیزی نیست جز گونه ای قوت و عمق احساس نسبت به باورهایی كه انسان درباره ی جهان دارد. برتراند راسل 

 

انسانی كه امید و آرزویش از حدود زندگانی شخصی فراتر رفته باشد مانند انسانی كه آرزوهایش محدود باشد در معرض ترس نیست. برتراند راسل

 

اگر بنا باشد كه جهان از فاجعه هایی كه آن را تهدید می كنند جان به در برد مردمان باید بیاموزند كه دامنه ی همدردی شان را گسترده تر سازند.برتراند راسل

 

اگر امید و آرزوی شما منحصر به خودتان یا كشورتان یا طبقه تان یا پیروان باورتان باشد خواهید دید كه به موازات لطف و مهر و محبت شما عواطف خصمانه وجود دارد. برتراند راسل

 

فلسفه نباید از زندگانی شخصی بكاهد، بلكه باید بر آن بیفزاید.برتراند راسل

 

اگر آدمی آنقدر به غذا بی اعتنا باشد كه زرد و ناتوان شود، ما نباید او را تحسین كنیم؛ اما مردی كه از آگاهی به نیازهای خویش به مرحله ی همدردی با گرسنگان رسیده باشد سزاوار تحسین ما خواهد بود.برتراند راسل 

 

ما متوجه خواهیم شد كه محكمترین و تعصب آمیزترین باورهای ما آنهایی هستند كه كمترین دلیل ها برای درستی شان در دست است.برتراند راسل

 

تا چهل سالگی كه مغزم خوب كار می كرد، به ریاضیات و پژوهش پرداختم. از چهل تا شصت سالگی كه ذهنم ضعیف شده بود به فلسفه روی آوردم و در اواخر كه به كلی مغزم كار نمی كرد به سیاست! برتراند راسل

 

فلسفه باید خطاپذیری ذهن بشر را به ما بفهماند. برتراند راسل 

 

انگیزه هایی كه مردمان را به فلسفه كشانده گوناگون است. با حرمت ترین انگیزه ها میل به شناختن جهان بوده است.برتراند راسل

 

گرچه تقلید محض همیشه مردود است، از آشنایی با نثر خوب، ثمره ی بسیاری به دست می آید؛ به ویژه در پروراندن زیبایی وزن نثر.برتراند راسل

 

راستش را بخواهید هر تقلیدی خطرناك است.برتراند راسل 

 

اینكه نظری را همه می پذیرند، نمی تواند دلیلی بر درست بودن آن نظر باشد. در حقیقت، با توجه به نادانی اكثریت نوع بشر، امكان نادرست بودن نظری كه همگان آن را می پذیرند بیشتر است تا عكس آن.برتراند راسل

 

حاضر نیستم در راه باورهایم كشته شوم، چون ممكن است برخطا باشم. برتراند راسل

 

از بین ده زن، نه زن پیش از به کار بردن تازیانه، آن را از دست مردان می گیرند. برتراند راسل

 

عطش قدرت، خطرناك ترین پدیده خود سری مدیر است.برتراند راسل

 

ترس از عشق، ترس از زندگی است و آنان كه از عشق دوری می كنند مردگانی بیش نیستند.برتراند راسل 

 

اگر تمامی ما قدرت جادویی خواندن افكار یكدیگر را داشتیم، نخستین چیزی كه در دنیا از بین می رفت عشق بود. برتراند راسل

 

آرمانهای ما فقط با درآمیختن با جهان به ثمر می رسند و چون از جهان جدا شوند عقیم می مانند. اما آرمانی كه از حقیقت بترسد یا از پیش بخواهد كه جهان موافق خواهشهای او باشد توانایی این آمیزش را ندارد.  برتراند راسل

 

هرگز حاضر نیستم به خاطر عقایدم بمیرم، چون ممکن است عقایدم اشتباه باشند. برتراند راسل



:: موضوعات مرتبط: سخنان کوتاه و زیبای برتراند راسل , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبای برتراند راسل , سخنان زیبا , سخنان جالب , بهترین های راسل , سخنان کوتاه , سخنان سنگین ,
تاریخ : یک شنبه 23 شهريور 1393
بازدید : 1447
نویسنده : شیخ پاسکال

هر روز صبح در جنگل آهوئی از خواب بیدار میشود که میداند باید از شیر تندتر بدود تا طعمه او نگردد ، و شیری که میداند باید از آهوئی تندتر بدود تا گرسنه نماند. مهم نیست که شیر باشی یا آهو ، با طلوع هر آفتاب با تمام توان آماده دویدن باش. نلسون ماندلا

 

مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر نلسون ماندلا

 

ما هم به ذهن سلیم و هم قلب نیازمندیم ،شکوه زندگی این نیست که هرگز به زانو در نیائیم ،در این است که هر بار افتادیم دوباره برخیزیم . نلسون ماندلا

 

زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید .نلسون ماندلا

 

شك هايت را باور نكن و هيچ گاه به باورهايت شك نكن  .نلسون ماندلا

 

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن .نلسون ماندلا

 

بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی .نلسون ماندلا

 

کوچک باش و عاشق.. که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را ...نلسون ماندلا

 

ما زاده شده ایم تا شکوه و بزرگی خداوندی را که در درونمان است،آشکار سازیم و این امر،همه ی انساتها را در بر میگیرد.نلسون ماندلا

 

بهترین لذت آدمی این است که بداند نسلی که از او به جا مانده ، ولی حسی برتر از هر لذت موجود این است که بداند مسئولیت خانواده ای بر دوش اوست و هر فردی میتواند از این لذت برخوردار باشد.نلسون ماندلا

 

اگر قرار باشد خون را با خون شست دچار بدبختی میشویم ،ببخشیم اما فراموش نکنیم! نلسون ماندلا

 

شجاعت مترادف نترسیدن نیست،بلکه شجاعت به معنای غلبه بر ترس است .نلسون ماندلا

 

براي آنکه مانع احساس عدم امنيت ديگران در اطرافمان باشيم ، خود را از انظار دور مي سازيم . اما اين کار ما را به جايي نمي رساند . ما متولد شده ايم که شکوه و عظمت خداوند را به نمايش در آوريم . چيزي که در درون ماست . نه در درون برخي از ما ، بلکه در درون تک تک ما . و زماني که به اين نور درونمان اجازه تابيدن مي دهيم ، ناآگاهانه به ديگران نيز اجازه چنين کاري را مي دهيم . نلسون ماندلا

 

بقای دوستی ها به تفاهم متقابل وابسته است .نلسون ماندلا

 

 آزادی به بریدن زنجیرها از دست و پا خلاصه نمی شود ،آزادی به احترام گذاشتن آزادی دیگران نیز نیاز دارد.نلسون ماندلا

 

از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،
با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.
زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید .نلسون ماندلا



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای نلسون ماندلا , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبای نلسون ماندلا , سخنان زیبا , سخنان فلسفی , بهترین ها , سخنان جالب ,
تاریخ : یک شنبه 23 شهريور 1393
بازدید : 1572
نویسنده : شیخ پاسکال

بزرگترین خطر در زمان پیروزی رخ میدهد.ناپلئون بناپارت

 

فرد با اراده در پیچ و خمهای زندگی هیچگاه با نومیدی روبرو نخواهد شد.ناپلئون بناپارت

 

در دنیا فقط از یک چیز باید ترسید و آن خود ترس است .ناپلئون بناپارت

 

اولین شرط توفیق ، شهامت و بی باکی است .ناپلئون بناپارت

 

نایاب ترین چیزها در جهان دوست صمیمی است .ناپلئون بناپارت

 

دردها و رنج ها فکر انسان را قوی می سازد .ناپلئون بناپارت

 

کسانی که روح نامید دارند مقصرترین مردم هستند.ناپلئون بناپارت

 

کسی که می ترسد شکست بخورد حتما شکست خواهد خورد.ناپلئون بناپارت

 

یک روز زندگی پر غوغا و در شهرت و افتخار بهتر از صد سال گمنامی است.ناپلئون بناپارت

 

پیروزی یعنی خواستن .ناپلئون بناپارت

 

عشق گوهری است گرانبها ، اگر با عفت توام باشد.ناپلئون بناپارت

 

عفت در زن مانند شجاعت است در مرد ، من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب ناپلئون بناپارت

 

فداکاری در راه وطن از همه فضایل باارزشتر است.ناپلئون بناپارت

 

هرجا که بشر را دوست بدارند ، فرهنک را هم دوست دارند. ناپلئون بناپارت

                         

حوادث را باید کوچکتر از آن تصور کنیم که قادر باشند خلل و لغزش در اندیشه ما ایجاد کنندناپلئون بناپارت




:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای ناپلئون بناپارت , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبای ناپلئون بناپارت , سخنان زیبا , بهترین ها , دنیای زندگی نامه , دنیای زندگینامه , سخنان فلسفی زیبا ,
تاریخ : یک شنبه 23 شهريور 1393
بازدید : 1495
نویسنده : شیخ پاسکال

ثروت و افتخاري كه از راه نا مشروع به دست امده مانند ابري زودگذر است.كنفسيوس

 

 

آماده شدن برای دستگیری از پیران و وفاداری نسبت به دوستان و مهر ورزیدن به مردم آرزو من است. كنفسيوس

 

  

شرافتمند هر چه را می خواهد در خود میجوید و دون و فرمایه در دیگران!كنفسيوس

 

 

مرد آزاده پيوسته مي كوشد كه در گفتار آهسته و در كردار خود كردار خود تند و سريع باشد .كنفسيوس

 

 

خودرابه چيزهاي كوچك گرفتاركردن ٬ ازكارهاي بزرگ بازماندن است .كنفسيوس

 


هیچ اندیشه‌ی بدی را در سر یا دل خود جای مده.كنفسيوس

 

 


اغلب مردم گله‌وار گرد هم می‌نشینند، بی‌آنکه درباره‌ی اوضاع عمومی و تکالیف اجتماعی خود کلمه‌ای به زبان آرند، بلکه تنها از گفتن و شنیدن گفتارهای هزل و یاوه خوشحال و شاد می‌شوند و می‌خندند. به راستی این مردم را به راه راست آوردن، بسیار دشوار است. كنفسيوس

 

 

 

 

من از یاد دادن آنچه یادگرفته بودم، هرگز خسته نشدم. این یگانه خدمت ناچیزی است که نسبت به خودم می‌توان انجام داد.كنفسيوس

 

 

اگر غذایی نامطبوع بخوری، آبی ناگوار بنوشی و بر خم بازوانت بالین بسازی، هنوز می توانی سرور و شادمانی را بیابی كنفسيوس

 

 

 

موفقيت به همان اندازه شكست خطرناك است کنفسیوس

 

 

بردن همه چیز نیست ؛ امّا تلاش برای بردن چرا .كنفسيوس

 

 

 با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد . كنفسيوس

 

 

اطفال بيشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عيب جويي. كنفسيوس

 

 

 زمانيكه دانش يك مرد براي موفقيت كافي است. ولي تقواي او كافي نيست. هر چه را كه او ممكن است بدست آورد دوباره از دست خواهد داد. كنفسيوس

 

 

مرد بزرگ با روی خوش رد می کند و مرد کوچک با روی ترش می پذیرد. كنفسيوس

 

 از اشتباهات خود شرمنده نشويد و آن را جرم ندانيد   .   كنفسيوس

 

 

اگر به خطا رفتي، از برگشتن واهمه نداشته باش   . كنفسيوس

 

 

به جاي اينکه به تاريکي لعنت بفرستيد يک شمع روشن کنيد.كنفسيوس

 

 

نه از خودت تعريف کن و نه بدگويی. اگر از خودت تعريف کنی قبول نمی‌کنند و اگر بدگويی کنی بيش از آنچه اظهار داشتی تو را بد خواهند پنداشت....كنفسيوس

 

 

اگر یک سال ثمر از کاری خواستی گندم بکار، واگر دو سال خواستی درخت بکار ، و اگر صد سال ثمر خواستی مردم را تربیت نما كنفسيوس

 

 

هر چيزي که در زندگي من يافت مي شود نتيجه همکاري و صيميت زن من است . كنفسيوس

 

 

اگر غذايي نامطبوع بخوري، آبي ناگوار بنوشي و بر خم بازوانت بالين بسازي، هنوز مي تواني سرور و شادماني را بيابي " كنفسيوس

 

 

برگ در هنگام زوال می افتدمیوه در هنگام کمال می افتدبنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ كنفسيوس

 

 

در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از اندیشه می‌گذرد،این والاترین راه است.
راه دوم از تقلید می‌گذرد، این آسان‌ترین راه است.
و راه سوم از تجربه می‌گذرد، این تلخ‌ترین راه است. کنفسیوس


عشق مي تواند در مكانهاي عجيب و غريب پنهان شود مي تواند در پس چهرهايي دوستانه مخفي شود


عشق درست وقتي كه تو انتظارش را
نداري مي ايد عشق مي تواند در گوشه اي تنگ و تاريك پنهان شود
عشق به سمت كساني كه در جوستجويش هستند مي ايد عشق مي تواند در تلالو رنگين كمان مخفي شود
عشق حتي مي تواند در ساختار مولكولي هر چيز نيز رسوخ كند و عشق پاسخي به همه پرسشهاست. كنفسيوس

 



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای کنفسیوس , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , سخنان زیبای کنفسیوس , بهترین ها , سخنان فلسفی زیبا , دنیای زندگینامه , بهترین های فلسفی ,
تاریخ : یک شنبه 23 شهريور 1393
بازدید : 1406
نویسنده : شیخ پاسکال

هرچه بالاتر روی، از نظر آنان كه پرواز نمی دانند كوچكتر به نظر خواهی رسید. آندره ژید

 

هیچ كس موفق نمی شود سرزمین جدیدی را كشف كند، مگر اینكه بپذیرد مدت زیادی رنگ خشكی را نبیند. آندره ژید

 

بهتر است برای چیزی كه هستی، مورد نفرت باشی تا اینكه برای چیزی كه نیستی محبوب باشی. آندره ژید  

 

كارهایی هست كه دیگران هم می توانند انجام دهند، آن را انجام نده. حرفهایی هست كه دیگران هم می توانند بزنند، آن را بیان نكن و چیزهایی هست كه دیگران هم می توانند بنویسند، آن را ننویس! كاری را بكن كه فقط تو می توانی انجامش بدهی.  آندره ژید

 

به نظر من، ما روزی خواهیم مرد كه نخواهیم و نتوانیم از زیبایی لذت ببریم و درصدد نباشیم آن را دوست بداریم.  آندره ژید

 

زیباترین مطالب آنهایی است كه با جنون شروع شده اند اما خردمندانه نوشته شده اند.  آندره ژید

 

به كسی كه حقیقت را جستجو می كند باور داشته باش و به كسی كه مدعی دستیابی به حقیقت است شك كن. آندره ژید

 

همه چیز پیش تر گفته شده، اما چون كسی گوش نكرده، دوباره برمی گردیم و تكرارش می كنیم. آندره ژید

 

مجازاتی در جهنم وجود ندارد جز اینكه مجبوری كارهای ناتمام را تمام كنی. آندره ژید

 

همه‏ی قطرات این چشمه‏ی بزرگ الهی، برابر و هم‏سنگند و اندکی از آن مستی، ما را کفایت می‏کند و کمال پروردگار را بر ما آشکار می‏سازد. آندره ژید

 

هر سعادتی زاده‌ی تصادف است و در هر لحظه، هم‌چون گدایی بر سر راهت ظاهر می‌شود. آندره ژید

 

من بر این باورم كه عشق به یك شخص ِ بزرگوار، بیش از هر چیز دیگر به انسان فروتنی می آموزد. آندره ژید  

 

هنر، همكاری میان خدا و انسان است و در این همكاری، زمانی كه انسان كمتر دخالت می كند، نتیجه عالی تر است. آندره ژید

  

اگر آن چه می‌خوری مستت نکند، ازآن روست که گرسنگی‌ات آن‌قدر که باید، نبوده است. آندره ژید

 

هر كس باید راه زندگی خودش را پیدا كند و از راه زندگی خودش برود نه از راه زندگی دیگری. آندره ژید   

 

داشتن احساس حقیقی از تظاهر به آن احساس، كمابیش غیر قابل تشخیص است. آندره ژید  

 

بكوش تا عظمت در نگاهت باشد نه در آنچه می نگری. آندره ژید

 

بدبختی هر کسی ناشی از آن است که همیشه اوست که می نگرد و آنچه را می بیند،به خود وابسته می کند. آندره ژید

 

همه‏ی شکل‏های خدا دوست ‏داشتنی است و همه‏چیز، شکل اوست. آندره ژید

 

برای راهنمایی خود به دنبال نوری می رویم که به دست خویش داریم.به هر کجا که بروی جز خدا چیزی را ملاقات نمی توانی کرد. آندره ژید

 

نگرش تو باید هر لحظه نو شود.خردمند کسی است که از هر چیزی،به شگفت آید. آندره ژید

 

هر آفریده ای نشانه ی خداوند است،اما هیچ آفریده ای نشان دهنده او نیست. آندره ژید




:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای آندره ژید , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , سخنان زیبای اندره ژید , اندره , سخنان زیبا , بهترین ها فلسفی , بهترین ها , دنیای زندگی نامه ,
تاریخ : یک شنبه 23 شهريور 1393
بازدید : 1581
نویسنده : شیخ پاسکال

تنها مرگ است که دروغ نمی گوید.صادق هدایت

 

عشق چیست؟ برای همه رجاله ها یک هرزگی  یک ولنگاری موقتی است . عشق رجاله ها را باید در تصنیفهای هرزه و فحشا و اصطلاحات رکیک که در عالم مستی و هشیاری تکرار میکنند پیدا کرد .صادق هدایت

 

در زندگی زخم هایی هست كه مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این درددهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند  و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند .صادق هدایت

 

 

فقط با سايه ي خودم خوب ميتوانم حرف بزنم ، اوست كه مرا وادار به حرف زدن مي كند ، فقط او ميتواند مرا بشناسد ، او حتماً مي فهمد ... مي خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ زندگي خودم را چكه چكه در گلوي خشك سايه ام چكانيده به او بگويم:

" ايــن زنـــــدگــــي ِ مـن اســت ! " صادق هدایت

  

مرگ، همه هستی ها را به یک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان میکند نه توانگر می شناسد و نه گدا. صادق هدایت

 

مرگ، مادر مهربانی است که بچه ی خود را پس از یک روز طوفانی در آغوش کشیده، نوازش میکند و می خواباند. صادق هدایت

 

مرگ بهترین پناه دردها و غمها و رنج ها و بیدادگری های زندگانی است. صادق هدایت

 

انسان چهره مرگ را ترسناک کرده و از آن گریزان است. صادق هدایت

 

ما بچه مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریب های زندگانی نجات می دهد. صادق هدایت

   

اگر مرگ نبود فریادهای نا امیدی به آسمان بلند می شد، به طبیعت نفرین می فرستاد.صادق هدایت



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای صادق هدایت , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبای صادق هدایت , هدایت , صادق هدایت , سخنان زیبا , دنیای سخنان فلسفی , سخنان ناب , بهترین ها , ,
تاریخ : یک شنبه 23 شهريور 1393
بازدید : 1560
نویسنده : شیخ پاسکال

به نظر من عشق و علاقه زياد به تداوم در امر يادگيري عامل بسيار مهمي است. من در دوران كودكي آموختم كه زياد كتاب بخوانم. بیل گیتس

 

خيلي جالب است كه امروزه مي توان در باره موضوعات مختلف مورد علاقه به سراغ كامپيوتر رفت.
با وجود كامپيوتر به دست آوردن اطلاعات مورد علاقه و توجه به صورت آنلاين بسيار ساده تر شده است.
من معتقدم كه داشتن اين نوع كنجكاوي درباره جهان به هركسي كمك مي كند پيشرفت كند. فرقي نمي كند تصميم داشته باشي چه كاري را دنبال كني.بیل گیتس

 

هر گاه خبرهای بد را به عنوان یك نیاز به تغییر و نه یك خبر منفی پذیرفتید، شما از آن شكست نخورده اید، بلكه چیزهای تازه ای از آن آموخته اید.  بیل گیتس

 

 در زندگی، همه چیز دادگرانه نیست؛ بهتر است با این حقیقت كنار بیایید. بیل گیتس

 

یكی از دارایی‌های شركت ما، "پندار آدمی" است. اگر شما همه‌ی ساختمان‌ها و زمین‌ها و انبار لوازم سخت‌افزار و سایر لوازم گرانبهای دیگر و هر آنچه لمس كردنی باشد را از ما بگیرید، هیچ پیشامدی برای ما رخ نخواهد داد؛ چرا كه ارزش شركت ما به نیروی اندیشه‌ی آدمی بستگی دارد و دیگر هیچ! بیل گیتس

 

ثروتمندترین مرد دنیا دارنده ی چیزهای ملموس نیست. نه زمین دارد، نه طلا، نه نفت، نه كارخانه، نه فعالیت صنعتی دیگر و نه ارتش و نه سپاهی. این نخستین بار در تاریخ بشر است كه ثروتمندترین مرد دنیا تنها دانش دارد و بس. بیل گیتس

 

 بهترین كاری كه می كنم این است كه اشتیاقم را با دیگران قسمت می كنم. بیل گیتس

 

 پیش از آنكه شما متولد بشوید، پدر و مادر شما هم جوانان پرشوری بودند و تا به آن اندازه كه اكنون به نظر شما می رسد، موجب آزردگی خاطر نبودند.  بیل گیتس

 

 اگر در كارتان موفق نیستید، پدر و مادر خود را سرزنش نكنید، از نالیدن دست بكشید و از خطاهای خود درس بگیرید.بیل گیتس

 

 آشپزی در رستورانها با غرور و شأن شما در تضاد نیست. پدر بزرگ های ما در مورد این كار نظر دیگری داشتند، از نظر آنها این كار، یك فرصت بود. بیل گیتس

 

 اگر فكر می كنید آموزگارتان سخت گیر است، بسیار در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد كه رئیس شما خیلی سخت گیرتر از آموزگارتان است؛ چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد. بیل گیتس

 

 مشتریان ناراضی همیشه موجب نگرانی هستند. آنها در عین حال فرصت طلایی شما هستند. بیل گیتس

 

 پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام، كسی به شما رقم بسیار زیادی پرداخت نخواهد كرد. به همین ترتیب، پیش از آن كه بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایایش زحمت بكشید. بیل گیتس

 

 دنیا برای شرافت شما اهمیتی قائل نیست. در این دنیا از شما انتظار می رود كه پیش از آن كه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، كار مثبتی انجام دهید. بیل گیتس



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای بیل گیتس , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , بانک سخنان زیبا , سخنان زیبای بیل گیتس , بیل گیتس کیست , بهترین ها , سخنان زیبا , دنیای زندگینامه ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 1411
نویسنده : شیخ پاسکال

انسان باید متوجه این واقعیت‏باشد كه نوع معاشرت با همسایگان، در روح و روانش اثر مى‏گذارد. امام سجاد (َع)

 

سروران مردم در دنیا، سخاوتمندان و در آخرت، پرهیزگاران هستند.امام سجاد (َع)

 

بد برادرى است كه در وقت توانگرى به تو توجه دارد و در وقت نیازمندى از تو مى‏برد .امام سجاد (َع)

 

سه حالت و خصلت در هر يک از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهي مي‌باشد و از سختي‌ها صحراي محشر در امان است:

اوّل آن که در کارگشايي و کمک به نيازمندان و درخواست کنندگان دريغ ننمايد.

دوّم آن که قبل از هر نوع حرکتي بينديشد که کاري را که مي‌خواهد انجام دهد يا هر سخني را که مي‌خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودي خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مي‌باشد.

سوّم قبل از عيب جويي و بازگويي عيب ديگران، سعي کند عيب‌هاي خود را برطرف نمايد. امام سجاد (َع)

 

سه چيز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشتن زبان از بدگويي و غيبت مردم، خود را مشغول به کارهايي کردن که براي آخرت و دنياي انسان مفيد باشد و هميشه بر خطاها و اشتباهات خود ناراحت باشد. امام سجاد (َع)

 

هرکس داراي چهار خصلت باشد، ايمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتي خداوند را ملاقات مي‌کند که از او راضي و خوشنود است:

خصلت خود نگهداري و تقواي الهي به طوري که به تواند بدون توقّع و چشم داشتي، نسبت به مردم خدمت نمايد.

راست گويي و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگي.

حيا و پاکدامني نسبت به تمام زشتي‌هاي شرعي و عرفي.

خوش اخلاقي و خوش برخوردي با نزديکان و خانواده خود. امام سجاد (ع)

 

اي فرزند آدم، تا آن زماني که در درون خود واعظ و نصيحت کننده‌اي دلسوز داشته باشي و در تمام امور بررسي و محاسبه کارهايت را اهميّت دهي و در تمام حالات ـ از عذاب الهي ـ ترس و خوف داشته باش؛ در خير و سعادت خواهي بود. امام سجاد (َع)

 

حقّي که شکم بر تو دارد اين است که آن را ظرف چيزهاي حرام ـ چه کم و چه زياد ـ قرار ندهي و بلکه در چيزهاي حلال هم صرفه جويي کني و به مقدار نياز استفاده نمايي. امام سجاد (َع)

 

کسي که مشتاق بهشت باشد در انجام کارهاي نيک، سرعت و عجله مي‌نمايد و شهوات را زير پا مي‌گذارد و هرکس از آتش قيامت هراسناک باشد به درگاه خداوند توبه مي‌کند و از گناهان و کارهاي زشت دوري مي‌جويد. امام سجاد (َع)

 

دست نياز به سوي مردم دراز کردن، سبب ذلّت و خواري در زندگي و در معاشرت خواهد بود و نيز موجب از بين رفتن حيا و ناچيز شدن شخصيت خواهد گشت به طوري که هميشه احساس نياز و تنگ دستي نمايد و هرچه کمتر به مردم رو بيندازد و کمتر درخواست کمک نمايد بيشتر احساس خودکفايي و بي‌نيازي خواهد داشت. امام سجاد (َع)

سعادت و خوشبختي انسان در حفظ و کنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه کار زشت و خلاف است. امام سجاد (َع)

 

در اين دنيا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ ولي در قيامت سيّد و سرور مردم، پرهيزکاران خواهند بود. امام سجاد (ع)

 

هر کس براي رضا و خوشنودي خداوند ازدواج نمايد و با خويشان خود صله رحم نمايد، خداوند او را در قيامت مفتخر و سربلند مي‌گرداند. امام سجاد (َع)

 

هرکس به ديدار دوست و برادر خود برود و براي رضاي خداوند او را زيارت نمايد به اميد آن که به وعده‌هاي الهي برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشايعت خواهند کرد، همچنين مورد خطاب قرار مي‌گيرد که از آلودگي‌ها پاک شدي و بهشت گوارايت باد. پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه کند مورد رحمت قرار خواهد گرفت. امام سجاد (َع)

چنانچه شخصي تو را بدگويي کند و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهي و پوزش او را پذيرا باش. امام سجاد (َع)

 

تعجّب دارم از کسي که نسبت به تشخيص خوب و بد خوراکش اهتمام مي‌ورزد که مبادا ضرري به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و ديگر کارهايش اهميّت نمي‌دهد و نسبت به مفاسد دنيايي، آخرتي، روحي، فکري، اخلاقي و... بي‌تفاوت است. امام سجاد (َع)

 

هرکس انسان گرسنه‌اي را طعام دهد خداوند او را از ميوه‌هاي بهشت اطعام مي‌نمايد و هر که تشنه‌اي را آب دهد خداوند از چشمه گواراي بهشتي سيرآبش مي‌گرداند و هرکس برهنه‌اي را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتي خواهد پوشاند. امام سجاد (َع)

 

به وسيله عقل ناقص و نظريه‌هاي باطل و مقايسات فاسد و بي‌اساس نمي‌توان احکام و مسايل دين را به دست آورد؛ بنابراين تنها وسيله رسيدن به احکام واقعي دين، تسليم محض مي‌باشد؛ پس هرکس در مقابل ما اهل بيت تسليم باشد از هر انحرافي در امان است و هر که به وسيله ما هدايت يابد، خوشبخت خواهد بود و شخصي که با قياس و نظريات شخصي خود بخواهد دين اسلام را دريابد، هلاک مي‌گردد. امام سجاد (َع)

 

دنيا همچون نيمه خواب (چرت) است و آخرت بيداري مي‌باشد و ما در اين ميان رهگذر، بين خواب و بيداري به سر مي‌بريم. امام سجاد (َع)

 

از سعادت مرد آن است که در شهر خود کسب و تجارت نمايد و شريکان و مشتريانش افرادي صالح و نيکوکار باشند، و نيز داراي فرزنداني باشد که کمک حال او باشند. امام سجاد (ع)

 

هر آيه‌اي از قرآن، خزينه‌اي از علوم خداوند متعال است، پس هر آيه را که مشغول خواندن مي‌شوي، در آن دقّت کن که چه مي‌يابي. امام سجاد (َع)



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای امام سجاد , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبای امام سجاد , سخنان امامان , بهترین سخنان , سخنان زیبا , دنیای زندگی نامه , اس ام اس عاشقانه ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 1357
نویسنده : شیخ پاسکال

از افشاى اسرار و رياست‏جويى بپرهيز ؛ زيرا اين دو به هلاكت كشانند. امام حسن عسكري(ع)

 

تواضع و فروتنی نعمتی است که بر آن حسد نبرند. امام حسن عسكري(ع)

 

عبادت کردن به زیادی نماز و روزه نیست بلکه حقیقت عبادت زیاد در کار خدا اندیشیدن است. امام حسن عسكري(ع)

 

ازشهرت ورياست طلبي بپرهيز كه اين دو ، سرانجام انسان را به هلاكت مي رسانند. امام حسن عسکری(ع)

 

هركس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه كند، او را زينت بخشيده; و چنانچه علنى باشد سبب ننگ و تضعيف او گشته است. امام حسن عسكري(ع)

 

جدال مکن که ارزشت می رود و شوخی مکن که بر تو دلگیر شوند. امام حسن عسكري(ع)

 

هر كه به نشستن در جاهاي معمولي مجلس پسنده كند ، خدا و فرشتگان بر او رحمت مي فرستند تا برخيزد. امام حسن عسكري(ع)

 

دو خصلت است که بالاتر از آن چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران. امام حسن عسكري(ع)

 

بهترين دوست و برادر، آن فردى است كه خطاهاى تو را به عهده گيرد و خود را مقصّر بداند. امام حسن عسکری(ع)

 

بر طاعت خدا صبر کن ، از معاصي  خدا صبر کن ، دنيا همان ساعتي است ، آنچه رفته نه شادي دارد و نه غم ، آنچه نيامده نداني که چيست ؟
بهمان ساعتي که در آني صبر کن همچنان باشد که تو رشک برده شده اي. امام حسن عسكري(ع)

 

خنده بی جا از نادانی است. امام حسن عسكري(ع)

 

مؤمن برای مؤمن برکت و برای کافر، اتمام حجت است. امام حسن عسكري(ع)

 

دل نابخرد در دهان اوست و دهان خردمند فرزانه در دل او. امام حسن عسكري(ع)

 

کسی که با خدا مانوس شد از مردم گریزان می گردد. امام حسن عسکری(ع)

 

تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

از افشاى اسرار و رياست‏جويى بپرهيز ؛ زيرا اين دو به هلاكت كشانند. امام حسن عسكري(ع)

 

تواضع و فروتنی نعمتی است که بر آن حسد نبرند. امام حسن عسكري(ع)

 

عبادت کردن به زیادی نماز و روزه نیست بلکه حقیقت عبادت زیاد در کار خدا اندیشیدن است. امام حسن عسكري(ع)

 

ازشهرت ورياست طلبي بپرهيز كه اين دو ، سرانجام انسان را به هلاكت مي رسانند. امام حسن عسکری(ع)

 

هركس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه كند، او را زينت بخشيده; و چنانچه علنى باشد سبب ننگ و تضعيف او گشته است. امام حسن عسكري(ع)

 

جدال مکن که ارزشت می رود و شوخی مکن که بر تو دلگیر شوند. امام حسن عسكري(ع)

 

هر كه به نشستن در جاهاي معمولي مجلس پسنده كند ، خدا و فرشتگان بر او رحمت مي فرستند تا برخيزد. امام حسن عسكري(ع)

 

دو خصلت است که بالاتر از آن چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران. امام حسن عسكري(ع)

 

بهترين دوست و برادر، آن فردى است كه خطاهاى تو را به عهده گيرد و خود را مقصّر بداند. امام حسن عسکری(ع)

 

بر طاعت خدا صبر کن ، از معاصي  خدا صبر کن ، دنيا همان ساعتي است ، آنچه رفته نه شادي دارد و نه غم ، آنچه نيامده نداني که چيست ؟
بهمان ساعتي که در آني صبر کن همچنان باشد که تو رشک برده شده اي. امام حسن عسكري(ع)

 

خنده بی جا از نادانی است. امام حسن عسكري(ع)

 

مؤمن برای مؤمن برکت و برای کافر، اتمام حجت است. امام حسن عسكري(ع)

 

دل نابخرد در دهان اوست و دهان خردمند فرزانه در دل او. امام حسن عسكري(ع)

 

کسی که با خدا مانوس شد از مردم گریزان می گردد. امام حسن عسکری(ع)

 

تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای امام حسن عسگری , ,
:: برچسب‌ها: گلچین سخنان امام حسن عسگري, گلچین سخنان وجملات بزرگان و نویسندگان, جملات فلسفی, جملات عارفانه, احادیث امامان ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 1339
نویسنده : شیخ پاسکال

بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است. امام حسین(ع)

 

ناتوان ترين مردم کسی است که از دعا کردن واماند و بخيل ترين مردم کسی است که از سلام کردن واماند. امام حسین(ع)

 

چه دارد آن كس كه تو را ندارد؟ و چه ندارد آن كه تو را دارد؟ آن كس كه به جای تو چیز دیگری را پسندد و به آن راضی شود، مسلما زیان كرده است . امام حسین(ع)

 

آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد، امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد. امام حسین(ع)

 

بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد. امام حسین(ع)

 

کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند. امام حسین(ع)

 

چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد. امام حسین(ع)

 

نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شما است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشید. امام حسین(ع)

  

برحذر باشید از ستم کردن  بر كسي كه جز خدا كسي را ندارد. امام حسین(ع)

 

قومي خدا را به اميد پاداش نيايش مي‌كنند. اين عبادت بازرگانان است. گروهي از روي ترس، بندگي مي‌كنند. اين نوع بندگي مخصوص بردگان است. مردمي خدا را از باب سپاس نعمت‌‌هاي او ستايش مي‌كنند. اين روش آزادگان است. امام حسین(ع)

 

بهترين ثروت آن است كه انسان به وسيلة آن آبروي خود را حفظ نمايد.امام حسین(ع)

 

اگر حوادث سه گانه فقر، بيماري و مرگ وجود نداشت، انسان در برابر هيچ چيز سر فرود نمي‌آورد. امام حسین(ع)

 

به یاد آور مردن پدران و فرزندانت را، كجا بودند و اكنون رهسپار چه جایی شده اند؟ می بینم كه تو نیز به همین زودی به آنان خواهی پیوست و باعث عبرت دیگران خواهی گشت . امام حسین(ع)

 

چه آسان است مرگى كه در راه رسيدن به عزّت و احياى حق باشد، مرگ عزتمندانه جز زندگى جاويد و زندگى ذليلانه جز مرگ هميشگى نيست. امام حسین(ع)

 

 درستکار آسوده است، بی گناه بی باک، خیانتکار ترسان و بدهکار هراسان است. امام حسین(ع)

 

هیچ كس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن كه در دنیا خدا ترس باشد. امام حسین(ع)

 

كسی كه بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرف تار می شود . امام حسین(ع)

  

به درستی كه من بیهوده ، گردنكش ، ستمگر و ظالم حركت نكردم ، بلكه برای اصلاح در امت جدم محمد (ص ) حركت كردم و می خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و به روش جدم محمد (ص ) و پدرم علی بن ابی طالب (ع ) رفتار كنم . امام حسین(ع)

 

مردی نزد امام حسین (ع ) آمد و گفت : "من مردی گناهكارم و از معصیت پرهیز نمی كنم ، مرا پند و اندرز بده ". امام حسین (ع ) فرمودند: "پنج كار انجام بده و هر چه می خواهی گناه كن . اول : روزی خدا را نخور و هر چه می خواهی گناه كن . دوم : از ولایت و حكومت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه كن . سوم : جایی را پیدا كن كه خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه كن . چهارم : وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو می آید، او را از خود دور كن و هر چه می خواهی گناه كن . پنجم : وقتی مأمور و مالك جهنم می خواهد تو را در آتش بیندازد، در آتش نرو و هر چه می خواهی گناه كن . امام حسین(ع)

 

خداوندا، تو آگاهی كه آنچه انجام دادیم ، نه برای رقابت در كسب جاه و مقام بود و نه برای چیزهای پوچ و بیهوده دنیا، بلكه برای این بود كه نشانه های راه دینت را ارائه دهیم و (مفاسد را) در شهرهای تو اصلاح كنیم تا بندگان مظلوم تو در امنیت و آسایش باشند و به احكام تو عمل كنند. امام حسین(ع)

  

كسانی كه رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند، رستگار نخواهند شد.امام حسین(ع)

  

از كاری كه باید از آن پوزش خواست حذر كن كه مؤمن بدی نمی كند و عذر نمی خواهد و منافق هر روز بدی می كند و معذرت می خواهد. امام حسین(ع)

 

از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است . امام حسین(ع)

 

كسی كه گرفتاری و اندوه مؤمنی را برطرف كند و او را آسوده كند، خداوند گرفتاری و اندوه دنیا و آخرت را از او رفع می كند. امام حسین(ع)

  

بهای شما چیزی جز بهشت نیست ، پس خود را به غیر آن مفروشید، زیرا هر كس به دنیا راضی گردد ( هدفش فقط رسیدن به دنیا باشد ) به چیزی پست راضی شده است . امام حسین(ع)

 

این را دانسته باشید عالی ترین نعمتهایی كه خداوند به شما داده است ، احتیاج هایی است كه مردم به شما دارند، مراقب باشید كه با بی اعتنایی به نیازمندان ، این نعمت ها را رد نكنید كه تبدیل به نقمت و بلا خواهد شد. بدانید كه كار نیك علاوه بر آن كه موجب ستایش گری مردم است ، به دنبال آن هم پاداش الهی در كار است . اگر ممكن بود كه (كار نیك ) را به صورت انسانی ببینید، او را شخصی خوش رو، بسیار زیبا مشاهده می كردید، كه هر بیننده ای از دیدارش لذت می برد، و چنان چه می شد (كار زشت ) را به صورت انسان ببینید، شخصی زشت و بدقیافه به چشم شما می آمد كه دلها از آن نفرت می گشت و چشم ها از دیدار روی نحسش فرو بسته می شد. امام حسین(ع)

 

شكر نعمت های گذشته موجب می شود كه خدای متعال نعمت های تازه ای به انسان لطف كند. امام حسین(ع)

 

شما را به تقوا و خویشتن داری سفارش می كنم و شما را از روزهای خدا (روز قیامت و مرگ و...) می ترسانم و شما را اندرز می دهم .

فكر كنید به آن هنگام كه مرگ با آن قیافه هول انگیز و آمدن نامطلوب و طعم ناگوارش ، در روح شما چنگ انداخته و میان شما و عمل فاصله گشته است ، باز هم در طول عمر به فكر تن پروری باشید.

می بینم شما را كه مصیبت مرگ ناگهان گریبانگیرتان شده است و شما را از روی زمین به اندرون می كشاند و از بلندی زمین به پستی آن می نشاند و از انس و الفت زمین به سوی وحشت قبر منتقل می سازد و از روشنایی و صفای زمین به درون تاریكی و ظلمت قبر می برد و از صحنه پهناور آن به تنگنای گور می كشاند، به آن زندانی كه نزدیك ترین بستگان هم ملاقات ندارند، به جایی كه بیمارش عیادت ندارد و به هیچ ناله و فریادی پاسخ نمی دهند. خداوند ما و شما را بر مشكلات این روز پیروز سازد، و ما و شما را از مجازات آن روز نجات بخشد، و ما و شما را مستوجب پاداش عظیم قرار دهد. امام حسین(ع)

 

به شما سفارش می كنم كه تقوا را پیشه خود سازید، زیرا خداوند ضامن شده است كه افراد باتقوا را از آنچه كه مكروه ایشان است ، به آنچه كه خوشایندشان است ، رهنمون شود و "او را از آن جا كه فكر نمی كند، روزی دهد". امام حسین(ع)

 

دمی بیندیش و با خویشتن بگو كه پادشاهان جهان و جهانمداران كجایند؟ آنان كه خرابیهای جهان را آباد می كردند و جویهای آب حفر می نمودند و درختان آن را می كاشتند و شهرهای آن را آباد می ساختند، به كجا رفتند؟ صاحبان ثروت از ثروت و همه چیز خود با بی میلی جدا گشتند و دیگران وارث آن گردیدند، ما نیز به زودی به آنان خواهیم پیوست . امام حسین(ع)

 

به یاد آور بستر مرگ و خوابگاه قبر خویشتن را، یاد آور هنگامی را كه در پیشگاه عدالت الهی اعضا و جوارحت به زیانت گواهی خواهند داد، روزی را به یاد آور كه قدمها در آن روز می لرزد و دلها در تنگنای سینه فشرده می شود، روزی كه عده ای در آن رو سفید گردند و رازها از پرده برون افتد و میزان عدالت الهی برای سنجش نیك و بد به كار افتد. امام حسین(ع)

  

بر تو لازم است که خود را از هوای نفس در امان نگه داری؛ چرا که هیچ چیز لذّت بخش تر از سامان یابی و خوب شدن نیست. صبحگاهان به گونه ای آماده مرگ باش که گویی تا شب زنده نخواهی ماند. چه بسیار شب رو  تن درستی که میان ما بود و نوحه گرانش پیش از بامداد خبر مرگ او را فریاد زدند. پیش از مرگ شتاب کن و در آن کوش که از گناهان بزرگی که کرده ای توبه کنی. صاحب وقار آن نیست که از اصلاح دوری گزیند بلکه باوقار کسی است که همواره برای رستگاری مهیا باشد.امام حسین(ع)



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای امام حسین , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , سخنان امام حسین , سخنان زیبای امام حسین , سخنان امامان , دنیای زندگی نامه , حدیث , روایت , بهترین ها , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 1455
نویسنده : شیخ پاسکال

بدترين دوست،‌ کسی است که براي او به رنج و زحمت افتي.حضرت علی(ع)

 

نابود شد ، كسي كه ارزش خود را ندانست. حضرت علی(ع)

 

هم نشين بي خرد مباش، كه كار زشت خود را زيبا جلوه داده، دوست دارد تو همانند او باشي. حضرت علی(ع)

 

كار اندكي كه ادامه يابد، از كار بسياري كه از آن به ستوه آيي اميدوار كننده تر است. حضرت علی(ع)

 

هنگامي كه توانايي فزوني يابد، شهوت كاستي گيرد. حضرت علی(ع)

 

اي فرزند آدم ! خودت وصي مال خويش باش، امروز به گونه اي عمل كن كه دوست داري پس از مرگت عمل كنند.  حضرت علی(ع)

 

تندخويي بي مورد نوعي ديوانگي است، زيرا كه تندخو پشيمان مي شود، و اگر پشيمان نشد، پس ديوانگي او پايدار است.حضرت علی(ع)

 

هر گاه تهيدست شديد با صدقه دادن، با خدا تجارت كنيد.حضرت علی(ع)

 

وفاداري با خيانت كاران نزد خدا نوعي خيانت، و خيانت به خيانت كاران نزد خدا وفاداري است. حضرت علی(ع)

 

اي فرزند آدم ! اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روز نرسيده، از عمر تو باشد خدا روزي تو را خواهد رساند. حضرت علی(ع)

 

هر گاه مستحبات به واجبات زيان رساند آن را ترك كنيد. حضرت علی(ع)

 

جاهلان شما پر تلاش، و آگاهان شما تن پرور و كوتاهي ورزند ! .حضرت علی(ع)

 

هر گاه خدا بخواهد بنده اي را خوار كند، دانش را از او دور سازد.  حضرت علی(ع)

  

مردم فرزندان دنيا هستند و هيچ كس را بر دوستي مادرش نمي توان سرزنش كرد. حضرت علی(ع)

 

 از نافرماني خدا در خلوت ها بپرهيزيد، زيرا همان كه گواه است، داوري كند. حضرت علی(ع)

 

بي نيازي از عذرخواهي، گرامي تر از عذر راستين است.حضرت علی(ع)

 

براي هر كسي در مال او دو شريك است: وارث، و حوادث. حضرت علی(ع)

 

برترين بي نيازي و دارايي، نااميدي است از آنچه در دست مردم است. حضرت علی(ع)

 

ستودن بيش از آن چه كه سزاوار است نوعي چاپلوسي، و كمتر از آن،‌ درماندگي يا حسادت است. حضرت علی(ع)

 

سخت ترين گناه آنكه گناهكاران را كوچك بشمارد.حضرت علی(ع)

  

از حرام دنيا چشم پوش، تا خدا زشتي هاي آن ر ا به تو نماياند، و غافل مباش كه لحظه اي از تو غفلت نشود. حضرت علی(ع)

 

سخن بگوييد تا شناخته شويد، زيرا كه انسان در زير زبان خود پنهان است. حضرت علی(ع)

 

بسا سخن كه از حملة مسلحانه كارگر تر است.حضرت علی(ع)

 

خدا از مردم نادان عهد نگرفت كه بياموزند، تا آنكه از دانايان عهد گرفت كه آموزش دهند.حضرت علی(ع)

 

سخت ترين گناهان، گناهي است كه گناهكار آن را سبك شمارد.حضرت علی(ع)

 

دو گرسنه هرگز سير نشوند: جويندة علم و جويندة مال.حضرت علی(ع)

 

چيز اندك كه با اشتياق تداوم يابد، بهتر از فراواني است كه رنج آور باشد.حضرت علی(ع)

 

خدا عقل را به انساني نداد جز آن كه روزي او را با كمك عقل نجات بخشيد. حضرت علی(ع)

 

 هر كس با حق در افتاد نابود شد. حضرت علی(ع)

 

قلب، كتاب چشم است. (آنچه چشم بنگرد در قلب نشيند.) حضرت علی(ع)

 

تقوا در رأس همة ارزش هاي اخلاقي است.  حضرت علی(ع)

 

با آن كس كه تو را سخن آموخت به درشتي سخن مگو، و با كسي كه راه نيكو سخن گفتن به تو آموخت، لاف بلاغت مزن. حضرت علی(ع)

 

در تربيت خويش تو را بس كه از آنچه بر ديگران نمي پسندي دوري كني. حضرت علی(ع)

 

بزرگ ترين عيب آنكه چيزي را در خود داري، بر ديگران عيب بشماري ! حضرت علی(ع)

 

با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوي شما آيند.حضرت علی(ع)

 

اگر بر دشمنت دست يافتي، بخشيدن او را شكرانة پيروزي قرار ده. حضرت علی(ع)

 

ناتوان ترين مردم كسي است كه در دوست يابي ناتوان است، و از او ناتوان تر آن كه دوستان خود را از دست بدهد. حضرت علی(ع)

 

چون نشانه هاي نعمت پروردگار آشكار شد، با ناسپاسي نعمت ها را از خود دور نسازيد. حضرت علی(ع)

 

از كفارة گناهان بزرگ، به فرياد مردم رسيدن، و آرام كردن مصيبت ديدگان است. حضرت علی(ع)

 

اي فرزند آدم ! زماني كه خدا را مي بيني كه انواع نعمت ها را به تو مي رساند تو در حالي كه معصيت كاري، بترس.حضرت علی(ع)

 

بخشنده باش اما زياده روي نكن، در زندگي حسابگر باش اما سخت گير مباش. حضرت علی(ع)

 

عمل مستحب انسان را به خدا نزديك نمي گرداند اگر به واجب زيان رساند. حضرت علی(ع) 

 

خوشا به حال كسي كه به ياد معاد باشد، براي حسابرسي قيامت كار كند، با قناعت زندگي كند، و از خدا راضي باشد.حضرت علی(ع)

 

گناهي كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكي است كه تو را به خود پسندي وا دارد. حضرت علی(ع)

 

هيچ ثروتي چون عقل، و هيچ فقري چون ناداني نيست. هيچ ارثي چون ادب، و هيچ پشتيباني چون مشورت نيست. حضرت علی(ع)

 

ثروت، ريشة شهوت هاست. حضرت علی(ع)

 

از بخشش اندك شرم مدار كه محروم كردن، از آن كمتر است. حضرت علی(ع)

 

ارزش هر كس به مقدار دانايي و تخصص اوست. حضرت علی(ع)

 

بي ارزش ترين دانش، دانشي است كه بر سر زبان است، و برترين علم، علمي است كه در اعضا و جوارح آشكار است. حضرت علی(ع)

 

عفت ورزيدن زينت فقر و شكر گذاري زينت بي نيازي است.حضرت علی(ع)

 

خوابيدن همراه با يقين، برتر از نماز گذاردن با شك و ترديد است. حضرت علی(ع)

 

مردم براي اصلاح دنيا چيزي از دين را ترك نمي گويند، جز آنكه خدا آنان را به چيزي زيانبار تر دچار خواهد ساخت. حضرت علی(ع)

 

چقدر فاصلة بين دو عمل دور است، عملي كه لذتش مي رود و كيفر آن مي ماند و عملي كه رنج آن مي گذرد و پاداش آن ماندگار است.حضرت علی(ع)

 

اگر به آنچه كه مي خواستي نرسيدي، از آنچه هستي نگران مباش. حضرت علی(ع)

 

دوست، دوست نيست مگر آنكه حقوق برادرش را در سه جايگاه نگهبان باشد: در روزگار گرفتاري، آن هنگام كه حضور ندارد، و پس از مرگ. حضرت علی(ع)

 

نماز موجب نزديكي هر پارسايي به خداست، و حج جهاد هر ناتوان است. هر چيزي زكاتي دارد، و زكات تن، روزه، و جهاد زن، نيكو شوهر داري است. حضرت علی(ع)

 

 روزي را با صدقه دادن فرود آوريد.حضرت علی(ع)

 

آنكه پاداش الهي را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است. حضرت علی(ع)
 

برادرت را با احساني كه در حق او مي كني سرزنش كن، و شر او را با بخشش بازگردان.حضرت علی(ع)

 

فقر، مرگ بزرگ است ! . حضرت علی(ع)

 

اي فرزند آدم ! آنچه را كه بيش از نياز خود فراهم كنيد، براي ديگران اندوخته ايد.حضرت علی(ع)

 

كسي كه درخت شخصيت او نرم و بي عيب باشد، شاخ و برگش فراوان است.  حضرت علی(ع)

 

حسادت بر دوست، از آفات دوستي است. حضرت علی(ع)

 

داوري با گمان بر افراد مورد اطمينان، دور از عدالت است.  حضرت علی(ع)

 

بدترين توشه براي قيامت، ستم بر بندگان است.  حضرت علی(ع)

 

خود را به بي خبري نماياندن از بهترين كارهاي بزرگان است. حضرت علی(ع)

 

آن كس كه لباس حيا بپوشد كسي عيب او را نبيند.حضرت علی(ع)

 

ايمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان، و عمل با اعضا و جوارح استوار است.  حضرت علی(ع)

 

سنگ غصبي در بناي خانه، ماية ويران شدن آن است. حضرت علی(ع)

 

هر چند اندك؛ و ميان خود و خدا پرده اي قرار ده هر چند نازك ! . حضرت علی(ع)

 

خدا را در هر نعمتي حقي است، هر كس آن را بپردازد، فزوني يابد، و آن كس كه نپردازد و كوتاهي كند، در خطر نابودي قرار گيرد. حضرت علی(ع)

 



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای امام علی , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , سخنان زیبای امام علی , امام علی , سخنان امامان , بهترین ها , دنیای زندگی نامه , دنیای شعر ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 2025
نویسنده : شیخ پاسکال

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید 
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید... وحشی بافقی

 

دیری ست که ما معتکف دیر مغانیم
رندیم و خراباتی و فارغ ز جهانیم...
چون کاسه شکستیم نه پر ماند و نه خالی
بی‌کیسه‌ی بازار چه سود و چه زیانیم...
شیریم سر از منت ساطور کشیده
قصاب غرض را نه سگ پای دکانیم 
پروانه‌ای از شعله ما داغ ندارد
هر چند که چون شمع سراپای زبانیم 
هشیار شود هر که در این میکده مست است
اما دگرانند چنین ، ما نه چنانیم 
ما گوشه نشینان خرابات الستیم
تا بوی میی هست در این میکده مستیم  وحشی بافقی

 

 شد دل‌آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت
با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت 
حاش لله که وفای تو فراموش کند
سخن مصلحت‌آمیز کسان گوش کند  وحشی بافقی

 

نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت
سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت 
اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت 
اول آن کس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم  وحشی بافقی

 

در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است
بر حذر باش در این راه که سر در خطر است 
پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف
تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است... وحشی بافقی

 

سوز تب فراق تو درمان پذیر نیست
تا زنده‌ام چو شمع ازینم گزیر نیست 
هر درد را که می‌نگری هست چاره‌ای
درد محبت است که درمان پذیر نیست... وحشی بافقی

 

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست... وحشی بافقی

 

تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیه‌ی عشق مجاز است 
در عشق اگر بادیه‌ای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است... وحشی بافقی

 

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او 
بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پرگشت ز غوغای تماشایی او 
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سر و سامان دارد وحشی بافقی

 

چون چنین است پی کار دگر باشم به
چند روزی پی دلدار دگر باشم به 
عندلیب گل رخسار دگر باشم به
مرغ خوش نغمه‌ی گلزار دگر باشم به وحشی بافقی

 

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود 
وین محبت به سد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است این ، برود چون نرود 
چند کس از تو و یاران تو آزرده شود
دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود وحشی بافقی

 

یار این طایفه خانه برانداز مباش
از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش 
می‌شوی شهره به این فرقه هم‌آواز مباش
غافل از لعب حریفان دغا باز مباش 
به که مشغول به این شغل نسازی خود را
این نه کاری‌ست مبادا که ببازی خود را  وحشی بافقی

 

گر کسب کمال می‌کنی می‌گذرد
ور فکر مجال می‌کنی می‌گذرد 
دنیا همه سر به سر خیال است ، خیال
هر نوع خیال می‌کنی می‌گذرد وحشی بافقی

 

جانان نظری کو ز وفا داشت ندارد
لطفی که از این پیش به ما داشت ندارد 
رحمی که به این غمزده‌اش بود نماندست
لطفی که به این بی سرو پا داشت ندارد 
آن پادشه حسن ندانم چه خطا دید
کان لطف که نسبت به گدا داشت ندارد 
گر یار خبردار شود از غم عاشق
جوری که به این قوم روا داشت ندارد 
وحشی اگر از دیده رود خون عجبی نیست
کان گوشه‌ی چشمی که به ما داشت ندارد وحشی بافقی

 

فریاد که سوز دل عیان نتوان کرد
با کس سخن از داغ نهان نتوان کرد 
اینها که من از جفای هجران دیدم
یک شمه به سد سال بیان نتوان کرد وحشی بافقی

 

پیوستن دوستان به هم آسان است 
دشوار بریدن است و آخر آن است 
شیرینی وصل را نمی‌دارم دوست
از غایت تلخیی که در هجران است وحشی بافقی

 

المنة لله که ندارم زر و سیمی
کز بخل خسیسی شوم ، از حرص لیمی 
شغلی نه که تا غیر برد مایده خلد
باید ز پی جان خود افروخت جحیمی 
نه عامل دیوان و نه پا در گل زندان
نی بسته‌ی امیدی و نی خسته‌ی بیمی 
ماییم و همین حلقی و پوشیدن دلقی
یک گوشه‌ی نان بس بود و پاره گلیمی... وحشی بافقی



:: موضوعات مرتبط: اشعار زیبای وحشی بافقی , ,
:: برچسب‌ها: اشعار زیبای وحشی بافقی , وحشی , بافق , بافقی , اشعار زیبا اشعار کوتاه , بهترین اشعار کوتاه , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 1045
نویسنده : شیخ پاسکال
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 979
نویسنده : شیخ پاسکال

دیگر بر کاغذ ابریشمین اشعار موزون نمی نویسم
و آنها را در قاب زرین نمی گیرم
زیرا
دیرگاهی است نغمه های جانسوز خویش را
بر خاک بیابان می نویسم
تا با دست باد به هر سو پراکنده شود
ولی اگر باد خط مرا با خود ببرد
روح سخنم را که بوی عشق می دهد
جایی نتواند بُرد
روزی می رسد که دلداده ای از این سرزمین بگذرد
و چون پا بر این خاک نهد
سراپا بلرزد و به خویش بگوید
پیش از من در اینجا عاشقی به یاد معشوقه
ناله سر داده
شاید مجنون به هوای لیلی نالیده
یا فرهاد در اینجا سر در خاک برده است
هر که هست
از خاکش بوی عشق برمیخیزد
و تربتش پیام وفا می دهد
تو نیز که بر بستر نرم آرمیده ای
وقتی که سخن آتشینم را از زبان نسیم صبا می شنوی
سراپا مرتعش خواهی شد و به خود خواهی گفت:
یارم برای من پیام عشق فرستاده
تو هم ای باد صبا
پیام مهر مرا به او برسان گوته

 

دلدار من
اگر بخواهی بی دریغ بلخ و بخارا و سمرقند را
به خال هندویت خواهم بخشید
اما پیش از آن از امپراطور بپرس
بدین بخشش راضی است یا نه
زیرا امپراطور که بسی بزرگتر و عاقلتر از من و توست
از راز عشق ورزیدن خبر ندارد!
آری
ای پادشاه!
میدانم که به این بخشش ها رضا نخواهی داد
زیرا تاج بخشی فقط از گدایان کوی عشق ساخته است گوته

 

هنگامی که خورشید فروزان عاشقانه
به ابر بهاری چشمک می زند و به او دست زناشویی می دهد
در آسمان رنگین کمانی زیبا پدید می آید
اما در آسمان مه آلود
آنرا بجز رنگ سپید نمی توان دید
ای پیر زنده دل
از گذشت عمر افسرده مشو
هر چند زمانه نیز موی تو را سپید کرده
اما هنوز نیروی عشق که زاینده جوانی است
از دلت بیرون نرفته است گوته

 

عاشقان یکدل
در تاریکی شب نیز راه کوی یار را گم نمی کنند
کاش لیلی و مجنون زنده می شدند
تا من راه عشق را به آنان دهم... گوته

 

نفرین برهر آنچه که روح آدمی را
با جذبه و جادو به سوی خویش می کشد
و او را در این ماتم کده
با نیروهای اغوا و فریب در بند می کشد.
فراتر از همه نفرین بر اندیشه های والا
که جان خویشتن را با آن ها اسیر می سازد
نفرین بر فریبندگی خیالات
که باری اند بر دوش خرد!
نفرین بر هر آنچه در رویاها بر ما وارد می شوند
به هیات فریب کار شهرت به هیات نام دارندگی
نفرین بر هر آنچه که تملک اش
مثال تملک بر همسر و فرزند و خدم و حشم می فریبدمان .
نفرین بر دارایی که با گنجینه هایش
به اعمال بی پروایانه تهییج مان می سازد
با فریبی که در نشاطی به باطل
مخده های آسایش را برایمان فراهم می سازد.
نفرین برآن مرحمت بالای عشق!... گوته

 

ما را به این زمین ِ خسته می آوری
رهایمان می کنی تا خود را به گناه بیالاییم
آن گاه می گذاری پشیمانی بکشیم
یک آن لغزش و یک عمر اندوه... گوته

 

مردمان جهان از خُرد تا بزرگ
تارهای سست از آرزوهای گران بر گِرد خویش می تنند
و خود
عنکبوت وار میان آن جای میگیرند
ناگهان ضربت جادویی این تارهای سست را از هم می گسلد
آنگاه همه فغان برمی آورند که کاخی آراسته به دست ستم ویران شده است گوته

 

در خاموشی شب
بلبل بانگ برداشت و آواز شبانه اش به عرش خداوند رسید
خدا نغمه بلبل را شنید و به پاداش آن
در قفسی زرینش کرد و به او روح نام داد
از آن پس
مرغ روح در قفس تن زندانی است
ولی همچنان گاه و بیگاه نوای دلپذیرش را سر میدهد گوته



:: موضوعات مرتبط: اشعار زیبای گوته , ,
:: برچسب‌ها: اشعار زیبا , دنیای شعر , اشعار گوته , اشعار زیبای گوته , گوته , بهترین های گوته , بهرتین اشعار , اشعار کوتاه ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 707
نویسنده : شیخ پاسکال

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تـار است و ره وادی ایمـــن در پیش
آتش طــور کـــجا موعــــد دیــدار کــــجاست
هــر کــــه آمـــد به جهان نقش خرابـــــی دارد
در خـــرابات بگــــویید کــــه هشیـــار کـــجاست
آن کــــس است اهـــل بشارت کــــــه اشارت داند
نکــــته‌ها هست بســـی محـــرم اســـرار کــجاست
هـــــر ســــر مـــوی مــــرا بـا تـــو هـــزاران کــــار است
مـــا کـــجاییـــم و مـــلامـــت گـــر بـــی‌کـــار کـــجاست...
حافظ

 

بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خـــون خوری گـــر طلب روزی ننهــاده کـــنی
آخــرالامـــر گــــل کــوزه گـــران خواهــی شــــد
حالیـــا فکـــر سبــو کـــن کـــــه پـر از بـاده کنـــی
گـــــر از آن آدمیــانی کـــــه بهشتت هوس است
عیـــش با آدمـــی ای چنــــد پـری زاده کنــــی
تکیــــه بر جای بزرگان نتوان زد به گــــــزاف
مگر اسباب بزرگـی همه آماده کــنی...
حافظ

 

راهیست راه عشـــق کـــه هیچش کـــــناره نیست
آن جـــا جــز آن کـــه جـان بسپارند چـاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست...
حافظ

 

هـــر آن کــــه جانب اهـــل خدا نگــه دارد
خـــداش در همـــه حـــال از بلا نگــــــه دارد
حــدیث دوست نگــویم مگر به حضــرت دوست
کــــــــه آشنــــا سـخـــــن آشنــــا نگـــــــه دارد...
حافظ

 

گفتــم ای سلطـــان خوبان رحـم کــــن بر این غـــریب
گفت در دنبال دل ره گــــم کـــند مسکـــــین غریب
گفتمــش مگـــذر زمانی گـفت معـــذورم بــــدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب...
حافظ

 

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست...
در انـــدرون مــــن خستـــه دل نـــدانــــم کــیســت
کــــه مـــن خموشـــم و او در فغــان و در غوغاست...
حافظ

 

دوش دیــــدم کــــه مـلایـــک در میـخــــانـــه زدنــد
گـــــل آدم بســــرشتنـــد و بــه پیمـــانــه زدنـــد
ســاکنـــان حـــــرم ستـــر و عفـــاف ملکـــوت
بــا مـــن راه نشیـــن بــاده مـستانــه زدنــد
آسمــــان بـار امـــانت نتـوانســت کــشید
قــرعــــه کـــار به نام مـــن دیوانــه زدنــد
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون نــدیدند حقیقت ره افسانه زدنــد
شکـــر ایزد کــه میان من و او صلح افتاد
صـــوفیان رقص کـــنان ساغر شکرانه زدند
آتش آن نیسـت کــه از شعله او خندد شمع
آتش آن است کـــــه در خــــرمن پـــــروانه زدند
کـــــس چـــو حــافظ نگشــاد از رخ اندیشه نقاب
تـا ســــر زلـــف سخـــن را بــــه قلـــم شـــانه زدند
حافظ

 

المــــنه لله کـــــــه در مــیکـــــده باز است
زان رو کـــــه مـــــــــرا بــــر در او روی نیــــاز است
خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است
از وی همــــه مستی و غرور است و تکبر
وز مــــا همــــه بیچارگـــــی و عجــز و نیـاز است
رازی کــــه بر غیر نگـــفتیم و نگـــــــوییم
با دوست بگـــــوییـم کــــه او محـــرم راز است...
حافظ

 

مــــرا عهدیست بـا جانـان کــــه تـا جــان در بــدن دارم
هــواداران کـویش را چو جان خویشتن دارم
صفــــای خلـــوت خـاطـــر از آن شمـــع چگــــل جویــم
فـــروغ چشـــم و نور دل از آن مـاه ختن دارم
بـــه کــــام و آرزوی دل چــــو دارم خلــــوتــی حــاصـــل
چـــه فکــر از خبث بـدگویان میان انجمن دارم
گـــرم صــد لشکــر از خوبان به قصد دل کـــمین سازند
بحمد الله و المنـــه بتـــی لشکـــرشکـــن دارم
الا ای پیـــــر فـــرزانــــه مکــــن عیبــــــم ز مـیخــــانـــه
کـــه من در تـرک پیمانه دلی پیمان شکن دارم
خـــدا را ای رقیب امشــب زمــانـــی دیــده بر هـــم نه
که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
چــــو در گــــلزار اقبالــــش خـــرامـــــانــــم بحمـــــدالله
نـــه میل لاله و نســـرین نه بــــرگ نسترن دارم
بـــه رنـــدی شهــــره شد حافظ میان همدمان لیکـــن
چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم
حافظ

 

حـالیـــا مـــصلحـــت وقــت در آن مـــی‌بـیـنـــم
که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینــم
جام می گــــیرم و از اهـــل ریا دور شــوم
یعنـــی از اهـــل جهـان پاکدلی بگزینم
جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم
تا حریفان دغا را به جهان کم بینم
سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان درچینـــم
بس کـــه در خـــرقه آلـــوده زدم لاف صـــلاح
شـــرمسار از رخ ســـاقـی و مـــی رنگـــینم...
حافظ

 

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیسـت یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی ســوی خـــانـــه خمـــــار دارد پیــــر مـــا
در خــــرابات طریقت مـــا بـــه هــم منزل شویم
کـــاین چنیـــن رفتـــه‌ست در عهــــد ازل تقدیر مـا
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش اســت
عــــاقلان دیـــوانه گـــــردند از پـــی زنجیــــــــر مــــــا
روی خوبــت آیتـــی از لطــف بـــر مــا کــشف کـرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
بـا دل سنگـــینت آیا هیـــچ درگیـــرد شبـــــی
آه آتشنـــاک و ســـوز سینـــه شبگیـــر مـــا
تیـر آه ما ز گـــردون بگـــذرد حافظ خموش
رحم کــن بر جان خود پرهیز کـن از تیر ما
حافظ

 

ای پادشه خــــوبان داد از غــم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایـــم گـــل این بستان شـــاداب نمــــی‌مــاند
دریـــــــاب ضعیـفـــان را در وقــــت تــــوانـایــــی...
حافظ

 

ای بـــی‌خبــــر بکــــوش کــــه صاحب خبـــر شوی
تــا راهــــرو نباشـــی کـــــی راهـبــــــر شــــوی
در مکـــتب حقـــایق پیــــش ادیـــب عشـــق
هــان ای پسر بکـــوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی...
حافظ

 

خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم
راحت جان طلبـــــم و از پــــی جـــانان بــــروم
گـــر چــه دانم کــه بــه جایی نبـرد راه غریب
مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم
دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بـی‌طاقت
بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم
در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
بـا دل زخـــم کـــش و دیـــده گــــریان بــروم
نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی
تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم
حافظ



:: موضوعات مرتبط: اشعار زیبای حافظ , ,
:: برچسب‌ها: اشعار حافظ , اشعار زیبای حافظ , اشعاز زیبا , اشعار عاشقانه , , دنیای شعر , دنیای زندگی نامه ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 748
نویسنده : شیخ پاسکال

دنیا که از او دل اسیران ریش است

پامال غمش، توانگر و درویش است

نیشش، همه جانگزاتر از شربت مرگ

نوشش، چو نکو نگه کنی، هم نیش است شیخ بهایی

 

تا منزل آدمی سرای دنیاست

کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست

خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود

سالی که نکوست، از بهارش پیداست شیخ بهایی

 

آن حرف که از دلت غمی بگشاید

در صحبت دل شکستگان می‌باید

هر شیشه که بشکند، ندارد قیمت

جز شیشهٔ دل که قیمتش افزاید شیخ بهایی

 

او را که دل از عشق مشوش باشد

هر قصه که گوید همه دلکش باشد

تو قصهٔ عاشقان، همی کم شنوی

بشنو، بشنو که قصه‌شان خوش باشد شیخ بهایی

 

تا نیست نگردی، ره هستت ندهند

این مرتبه با همت پستت ندهند

چون شمع قرار سوختن گر ندهی

سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند شیخ بهایی

 

بر درگه دوست، هر که صادق برود

تا حشر ز خاطرش علائق برود

صد ساله نماز عابد صومعه‌دار

قربان سر نیاز عاشق برود شیخ بهایی

 

از بس که زدم به شیشهٔ تقوی سنگ

وز بس که به معصیت فرو بردم چنگ

اهل اسلام از مسلمانی من

صد ننگ کشیدند ز کفار فرنگ شیخ بهایی

 

افسوس که عمر خود تباهی کردیم

صد قافلهٔ گناه، راهی کردیم

در دفتر ما نماند یک نکته سفید

از بس به شب و روز سیاهی کردیم شیخ بهایی

 

هر چند که رند کوچه و بازاریم

ای خواجه مپندار که بی‌مقداریم

سری که به آصف سلیمان دادند

داریم، ولی به هرکسی نسپاریم شیخ بهایی

 

ای عاشق خام، از خدا دوری تو

ما با تو چه کوشیم؟ که معذوری تو

تو طاعت حق کنی به امید بهشت

رو رو! تو نه عاشقی، که مزدوری تو شیخ بهایی

 

ای دل، قدمی به راه حق ننهادی

شرمت بادا که سخت دور افتادی

صد بار عروس توبه را بستی عقد

نایافته کام از او، طلاقش دادی شیخ بهایی



:: موضوعات مرتبط: اشعار زیبای شیخ بهایی , ,
:: برچسب‌ها: اشعار زیبا , شیخ بهایی , اشعار شیخ بهایی , بهایی , سخنان شیخ بهایی , بهترین های شیخ بهایی , دنیای زندگینامه ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 732
نویسنده : شیخ پاسکال

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم:
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟
آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت:
این اشک دیده من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست پروین اعتصامی

 

شنیده اید که آسایش بزرگان چیست
برای خاطر بیچارگان نیاسودن
به کاخ دهر که آلایش است بنیادش
مقیم گشتن و دامان خون نیالودن
همی ز عادت و کردار زشت کم کردن
هماره بر صفت و خوی نیک افزودن
ز بهر بیهده، از راستی بری نشدن
برای خدمت تن روح را نفرسودن
رهی که گمرهیش در پی است نسپردن
دری که فتنه اش اندر پس است نگشودن پروین اعتصامی

 

نگردد پخته کس با فکر خامی
نپوید راه هستی را به گامی
تر توش هنر میباید اندوخت
حدیث زندگی میباید آموخت
ببید هر دو پا محکم نهادن
از آن پس، فکر بر پای ایستادن
پردن بی پر تدبیر، مستی است
جهان را گه بلندی، گاه پستی است
  پروین اعتصامی

 

تا به کی جان کندن اندر آفتاب؟ ای رنجبر!
ريختن از بهر نان از چهره آب، ای رنجبر!
زين همه خواری که بينی زآفتاب و خاک و باد
چيست مزدت جز نکوهش با عتاب؟ ای رنجبر!
از حقوق پای‌مال خويشتن کن پرسشی
چند می‌ترسی ز هر خان و جناب؟ ای رنجبر!
جمله آنان را که چون زالو مکندت، خون بريز
وندر آن خون دست و پايی کن خضاب، ای رنجبر!
ديو آز و خودپرستی را بگير و حبس کن
تا شود چهر حقيقت بی‌حجاب، ای رنجبر!
حاکم شرعی که بهر رشوه فتوا می‌دهد
که دهد عرض فقيران را جواب؟ ای رنجبر!...
پروین اعتصامی

 

در دست بانوئی به نخی گفت سوزنی
کای هرزه گرد بی سر و بی پا چه میکنی
ما میرویم تا که بدوزیم پاره ای
هر جا که می رسیم تو با ما چه میکنی
خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم
بنگر به روز تجربه تنها چی میکنی
پروین اعتصامی

 

وقت گذشته را نتوانی خرید باز
مفروش خیره کاین گهر پاک بی بهاست
گر زنده ای و مرده نه ای کار جان گزین
تن پروری چه سود چو جان تو ناشتاست
تو مردمی و دولت مردم فضیلت است
تنها وظیفه تو همی نیست خواب و خاست
زان راه باز گرد که از رهروان تهیست
زان آدمی بترس که با دیو آشناست
پروین اعتصامی

 

روز بگذشته خیالست که از نو آید
فرصت رفته محالست که از سر گردد
کشتزار دل تو کوش که تا سبز شود
پیش از آن کاین رخ گلنار معصفر گردد
زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس بر گردد...
پروین اعتصامی

 

ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن
تیرگیها را ازین اقلیم بیرون داشتن
همچو موسی بودن از نور تجلی تابناک
گفتگوها با خدا در کوه و هامون داشتن
پاک کردن خویش را ز آلودگیهای زمین
خانه چون خورشید در اقطار گردون داشتن
عقل را بازارگان کردن ببازار وجود
نفس را بردن برین بازار و مغبون داشتن
بی حضور کیمیا، از هر مسی زر ساختن
بی وجود گوهر و زر، گنج قارون داشتن
گشتن اندر کان معنی گوهری عالمفروز
هر زمانی پرتو و تابی دگرگون داشتن
عقل و علم و هوش را بایکدیگر آمیختن
جان و دل را زنده زین جانبخش معجون داشتن
چون نهالی تازه، در پاداش رنج باغبان
شاخه‌های خرد خویش از بار، وارون داشتن
هر کجا دیوست، آنجا نور یزدانی شدن
هر کجا مار است، آنجا حکم افسون داشتن
پروین اعتصامی

 

عدسی وقت پختن، از ماشی
روی پیچید و گفت این چه کسی است
ماش خندید و گفت غره مشو
زانکه چون من فزون و چون تو بسی است
هر چه را میپزند، خواهد پخت
چه تفاوت که ماش یا عدسی است
جز تو در دیگ، هر چه ریخته‌اند
تو گمان میکنی که خار و خسی است ... پروین اعتصامی

 

خلاصه  شعري كه پروين براي سنگ مزار خود سروده است:
اين که خاک سيهش بالين است
اختر چرخ ادب پروين است
گر چه جز تلخي از ايام نديد
هر چه خواهي سخنش شيرين است
صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و ياسين است
آدمي هر چه توانگر باشد
چون بدين نقطه رسد مسکين است
پروین اعتصامی



:: موضوعات مرتبط: اشعار زیبای پروین اعتصامی , ,
:: برچسب‌ها: اشعار زیبا , پروین اعتصامی , اشعار پروین اعتصامی , بهترین های پروین اعتصامی , اعتصامی , سروده های زیبا , بهترین اشعار ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1398
بازدید : 1154
نویسنده : شیخ پاسکال

در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی ----- كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی

هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی ----- نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــی

آخــــــرش محــــنت جانــــكاه به چـــــاه انـــــدازد ----- هركه چون ماه برافروخت شبِ تارِكسـی

سودش این بس كه به هیچش بفروشند چو من ----- هر كه باقیمت جان بود خریدار كســـی  شهریار

 

زمســتان پوســـتین افزود بر تن کدخدایــــان را ----- ولیـکــن پوســت خواهد کند ما یــک لاقبایان را

ره ماتم ســـــرای ما ندانم از کــه می پرســــد ----- زمســـــتانی که نشناسد در دولت سرایان را

به دوش از بــرف بـالاپــوش خـز ارباب مــــی آید ----- که لرزانــــــد تن عــــــریان بی برگ و نوایان را

طبیب بی مروت کــــــی به بالیــن فقیـــر آیـــد ----- که کس در بند درمان نیست درد بی دوایان را

به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر-----که حاجت بردن ای آزاده مرد این بی صفایان را

حریفی با تمســـخر گفت زاری شـــهریارا بـس ----- که میگیرند در شــــــهر و دیار ما گدایــــان را   شهریار

 

شب همه بی تو كار من شكوه به ماه كردنست ----- روز ستاره تا سحر تیره به آه كردنســت

متن خبر كه یك قلم بــــی تو ســـیاه شد جهان ----- حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه كردنســت

نو گل نازنـــیـن من تــا تــــو نگـــاه مــــی‌كنــــی ----- لطف بهار عارفان در تو نگاه كردنســت... شهریار

 

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را ----- که به ماسوا فکندی همه سـایه همــا را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین ----- به علی شناختم به خدا قســـم خـدا را

به خـدا که در دو عــــالم اثر از فنا نمــــاند ----- چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

برو ای گدای مســــکین در خانه علی زن ----- که نگین پادشــــاهی دهد از کرم گدا را ... شهریار

 

راهــــی به خـــــــدا دارد  خلوتــــــگه  تنـــهایی ----- آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیــــــــی

هر جا که ســـــــری بردم در پــرده تو را دیــــدم ----- تو پرده نشـــــــینی و من هـرزه ی هر جایی

بیدار تو تا بـــــودم رویـــــــای تو مـــــــی دیــــدم ----- بیدار کن از خـــــوابم ای شــــــــــاهد رویایی

از چشم تو می خیزد هنگامه ی ســــر مستی ----- وز زلف تو می زایــــد انگیزه ی شــــــــیدایی

هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشـــــید ----- مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی

چشمی که تماشاگر دز حسن تو باشد نیست ----- در عشق نمی گنجد این حسن تماشـــایی شهریار

 

آمـدی جــانـم به قربــانـــت ولـی حالا چرا ؟ ----- بی وفا،بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چــرا ؟

نوشدارویی و بعد از مرگ ســهراب آمــــدی  ----- ســـنگدل این زودتـر می خواســتی حالا چـــرا ؟

عمر ما ار مهـلت امروز و فـردای تو نیســــت ----- مـن که یـــک امـــروز مهـــمان توام فــردا چــرا ؟

نـــازنــینا ما به نــاز تــو جـــــوانی داده ایـــم ----- دیـــگر اکنـــون با جوانـان ناز کــن با مــا چـــــرا ؟

وه کــــه با این عمر هــــــای کوتـه بی اعتبار ----- این همه غافل شـدن از چون منی شیدا چــرا ؟

آسمان چون جمع مشتاقان،پریشان می کند ----- درشـگفتم من نمـــی پاشــد ز هم دنیا چــــرا ؟

شـــهریارا بی حبیب خود نمی کردی ســفر ----- راه عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا ؟

                           بی مونس و تنها چرا ؟ ----- تنها چرا ؟ حالا چرا  شهریار

 

سن یاریمین قاصدی سن ایلش سنه چای دمیشم(تو قاصد یارم هستی بنشین برایت چای سفارش داده ام)

خیالینی گوندریپ دیر بســــکی من آخ وای دمیشم (از بس که من آه و ناله کرده ام خیالش را فرستاده )

آخ گجه لر یاتمامیشام من سـنه لای لای دمیشم (آه که شبها از غم فراقت نخفته ام و برایت لای لای گفته ام)

سن یاتالی من گوزومه اولدوزلاری سای دمیشم(آن دم که به خواب نازفرو رفته ای بجایت تاسحر ستاره هارا شمرده ام)

هر کس سـنه اوالوز دیه اوزوم سنه آی دمیشــم (هر کس به تو ستاره گفته است خودم برایت ماه گفته ام)

سندن سورا حیاته من شیرین دسه زای دمیشم(بعد از تو این زندگی هر قدر هم شیرین باشد در نظرم تلخ خواهد بود)

هر گوزلدن بیر گل آلیپ ســــن گوزه له پای دمیشم (از هر ماه رخی شاخه گلی گرفته و برایت دسته گلی فرستاده ام)

ســـین گون تک باتماقیوی آی باتانا تای دمیشـم(و غروب خورشید وار تو را مانند ماه گرفتگی  دیده ام چون ماه من بودی)

ایندی یایا قیـش دییرم سابق قیشا یای دمیشم(حال به بهار زمستان خواهم گفت اما قبل ها به زمستان بهار گفته ام)  شهریار

 

بر لبِ لرزان من ، فــریادِ دل ، خاموش بود ----- آخــر آن تنها امیــد جــان من تنــهــا نـبــود

جز من و او ، دیگری هم بود ، امّا ای دریغ ----- آگَه از دردِ دلم، زان عشقِ جان فرسا نبود  شهریار

  

قــمار عاشـــــقان بردی نـــــدارد از نـــداران پرس -----کس از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس

جوانی‌ها رجزخوانی و پیریها پشیمانی اســـــت -----شب بدمستی وصبح خمار از میگساران پرس

تو کز چشـم و دل مــردم گریزانی چه میـــدانی -----حدیث اشــک و آه من برو از باد و باران پرس

جهان ویران کندگر خود بنای تخت جمشیداست ----- بــرو تاریـخ این دیر کهن از یـــادگـــاران پرس

سـلامــت آنسـوی قافســت و آزادی در آن وادی -----نشان منزل سیمرغ از شاهین شکاران پرس

به چشم مدعی جانان جمال خویــش ننماید ----- چراغ از اهل خلوت گیر و راز از رازداران پرس    شهریار

  

از زنــدگــانیــــم گــــله دارد جــوانیــــــم----- شرمنده‌ی جوانـــی از این زندگانیـم

دارم هـــوای صحبت یــــاران رفتـــــه را -----یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق----- داده نویــــــد زندگــــی جــاودانیـــــم   شهریار

 

مُشـــرکان کز هر ســـــــلاحی فتنه و شــر میکُنند ----- از عـبا هنگامه وز عمّـــامه محشـر میکنند

این محبت محتسب با دکّـــــــهۀ گـــــــــبران نــکرد ----- کایـن گروه تُحفه با محراب و منبر میـکنند

یک ســخن کز دل برآید برلب اینــــقوم نیســــــت  ----- گرچه از بانگ اذان گوش فلک کر میــکنند

در دل مــــــــــردم هراس کیفر انـــــدازنـــدگــــــــان ----- خود چــرا کمتر هراس از روز کیـفر میکنند

سـاقیان کوثرند امّا شـــــب از دســــت خــمـــــــار -----پای خُم هم میـخزند و می بساغر میکنند

در کمین اهــل ایــمــان بــا کمـند کیـــد و کـیـــــــن -----پشت هر سنگی که میابند سنگر میکنند

آنچــــه دین در قرنـــها کافر مســـلــمان کـــرده بود ----- این حریــفان جمـله را یکروزه کافر میکنند

چون حقایق مسخ شده دین جز یک افسانه نیست----- کور دل آنانـــکه این افســانه باور میکنـنـد

زنـــدگــی را آخــور و آبشـــــخوری داننــــد و بـــس -----وه که انسان همقطار اسب و استر میکنند

وای از این بدخبره عـــطــاران کــــــــه از خبط دماغ -----پشگ را نایب مناب مشگ و عنبر میکنند

کوره دهها غـــــافلند از کیــــمیاکــاران عشــــــــق ----- کز نگاهی سـکۀ قلب مسـین زر میــکنند

در خرابــــات آی کــاینجا مســـلـــم و گـبر و یهـــود ----- جمله از یـکجُرعه می باهم برادر میـکنند

ناز درویشــــــــان و اســــتغنای ایشــــــان کز بشر ----- سرفرو بردند و از افرشته ســر بر میــکنند

جام جادوئی است بار نــدان که تا سر میکشیش -----جان به جانان وصل و دل پیوند دلبر میکنند

گر تو بی کفش و کُله جَســـتی بکــــوی میــــکده ----- بی سر و پایان عشقت تاج بر سر میکنند

آری اســـــتغنای طبـــــع و کیـــــمیـــــای تربیـــــت ----- لعل را همسنگ خـاک و خاکرا زیر میکنند

ســینه صافی کن که از باران رحمـت چون صــدف ----- دامن دریــــا دلان پُر دُرّ و گـــــوهر میـکنند

شـــــهریار از پلـــــه هـــــای عـرش اگــــر بالا روی-----قدسـیان بینی که شعر حافظ از بر میکنند  شهریار



:: موضوعات مرتبط: اشعار زیبای شهریار , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , افلاطون , سخنان افلاطون , سخنان زیبای افلاطون , سخنان سنگین , سخنان عمیق , سخنان جالب , دنیای زندگی نامه , اشعار زیبا , اشعار زیبای شهریار , شهریار , اشعار ترکی , بهترین شعر ها , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 776
نویسنده : شیخ پاسکال

افسوس كه نامه جواني طي شد
و آن تازه بهار زندگاني دي شد
وآن مرغطرب كه نام او بود شباب
فرياد ندانم كي آمدوكي شد خیام

 

یک عمر به کودکی به استاد شدیم
یک عمر زاستادی خود شاد شدیم
افسوس ندانیم که ما را چه رسید
از خاک بر آمدیم و بر باد شدیم خیام

 

در کارگه کوزه گری بودم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
هر یک به زبان حال با من گفتند
کو کوزه گر و کوزه خرو کوزه فروش خیام

 

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو دانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من خیام

 

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی خیام

 

آن به كه در اين زمانه كم گيري دوست
با اهل زمانه صحبت از دور نكوست
آنكس كه به جمگي ترا تكيه بر اوست
چون چشم خرد باز كني دشمنت اوست خیام

 

در هر دشتي كه لاله زاري بوده است
آن لاله ز خون شهرياري بوده است
چو برگ بنفشه كز زمين مي رويد
خاليست كه بر رخ نگاري بوده است خیام

 

چون آب به جويباروچون باد به دشت
روزي دگر از نوبت عمرم بگذشت
هرگز غم دوروز مرا ياد نگشت
روزي كه نيامدست و روزي كه گذشت خیام

 

اي دل ز زمانه رسم احسان مطلب
وز گردش دوران سرو سامان مطلب
درمان طلبي درد تو افزون گردد
با درد بسازو هيچ درمان مطلب خیام

 

تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه خیام

 

از منزل کفر تا به دین یک قدم است
وز عالم شک تا یقین یک نفس است
این یک نفس عزیز را خوش میدار
کز حاصل عمر ما همین یک نفس است خیام

 

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است خیام 

 

ساقی ، گل و سبزه بس طربناک شده است
دریاب که هفته دگر خاک شده است
می نوش و گلی بچین که تا درنگری
گل خاک شده است سبزه خاشاک شده است خیام

 

افسوس که سرمایه زکف بیرون شد 
در پای اجل بسی جگرها خون شد
کس نامد از آن جهان که پرسم از وی
کاحوال مسافران  دنیا چون شد خیام

 

عمرت تا کی به خودپرستی گذرد
یا در پی نیستی و هستی گذرد
می خور که چنین عمر که غم در پی اوست
آن به که بخواب یا به مستی گذرد خیام

 

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود خیام

 

دیدم به سر عمارتی مردی فرد
کو گِل بلگد می زد و خوارش می کرد
وان گِل با زبان حال با او می گفت
ساکن ، که چو من بسی لگد خواهی کرد خیام

 

این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد خیام

 

یک قطره آب بود و با دریا شد
یک ذره خاک و با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد خیام

 

از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که به ما گوید باز
هان بر سر این دو راهه از سوی نیاز
چیزی نگذاری که نمی آیی باز خیام

 

ای صاحب فتوا ز تو پرکارتریم
با این همه مستی زتو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خونخوار تریم؟ خیام

 

بر خیر و مخور غم جهان گذران
خوش باشو دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران خیام

 

در کارگه کوزه گری کردم رای
بر پله چرخ دیدم استاد بپای
می کرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گدای خیام

 

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینه صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری خیام



:: موضوعات مرتبط: اشعار زیبای خیام , ,
:: برچسب‌ها: اشعار , اشعار زیبا , سخنان بزرگان , اشعار زیبای شاملو , بهترین اشعار , اشعار کوتاه , دنیای زندگی نامه , خیام , اشعار خیام , بهترین های خیام , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 753
نویسنده : شیخ پاسکال

و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...
روزگار غریبی است نازنین...
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد... شاملو

 

آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است ...  شاملو

 

به پرواز
شک کرده بودم
به هنگامی که شانه هایم
از توان سنگین بال
خمیده بود... شاملو

 

روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پرواز خواهیم داد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که نباشم شاملو

 

گر بدين سان زيست بايد پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را، به رسوائی نياويزم
بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه بن بست
گر بدين سان زيست بايد پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ايمان خود چون کوه،
يادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک... شاملو

 

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ، ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمیکرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم ... شاملو

 

ای کاش میتوانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی دریغ باشند
در دردها و شادیهایشان
حتی
با نان خشکشان
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند ... شاملو

 

ای کاش میتوانستم
یک لحظه میتوانستم ای کاش
بر شانه های خود بنشانم
این خلق بیشمار را،
گرد حباب خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست
و باورم کنند شاملو

 

برای زیستن دو قلب لازم است،قلبی که
دوست بدارد
قلبی که دوستش بدارند شاملو

 

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است... شاملو

 

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن ... شاملو

 

یاران ناشناخته ام
چون اختران سوخته
چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد
که گفتی
دیگر، زمین، همیشه، شبی بی ستاره ماند.

آنگاه، من، که بودم
جغد سکوت لانه تاریک درد خویش،
چنگ زهم گسیخته زه را
یک سو نهادم
فانوس بر گرفته به معبر در آمدم
گشتم میان کوچه مردم
این بانگ با لبم شررافشان:
آهای !
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!
خون را به سنگفرش ببینید! ...
این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش
کاینگونه می تپد دل خورشید
در قطره های آن ... شاملو

 

بی تو مهتاب تنهای دشتم
بی تو خورشيد سرد غروبم
بی تو بی‌نام و بی‌سرگذشتم.
بی تو خاکسترم
بی تو، ‌ای دوست! شاملو

 

تو نمي‌داني نگاهِ بي‌مژه‌ي محکومِِ يک اطمينان
وقتي که در چشمِِ حاکمِ يک هراس خيره مي‌شود
چه دريایِی‌ست!
تو نمي‌داني مُردن
وقتي که انسان مرگ را شکست داده است
چه زنده‌گي‌ست! شاملو

 

سكوت‏آب
مى‏تواند
خشكى ‏باشد و فرياد عطش:
سكوت‏گندم
مى‏تواند
گرسنه‏گى ‏باشد و غريو پيروزمندانه‏ى قحط:
همچنان كه ‏سكوت ‏آفتاب
ظلمات ‏است ـ
اما سكوت ‏آدمى فقدان‏ جهان ‏و خداست:
غريو را
تصوير كن!شاملو

 

مردی که تنها به راه میرود با خود میگوید
در کوچه میبارد و گرما در خانه نیست
حقیقت از شهر زندگان گریخته است،من با تمامِ حماسه ام به گورستان خواهم رفت
وتنها
چرا که
به راستی، کدامین همسفر میتوان اطمینان داشت؟
و به راستی
آنکه در این راه قدم برمی دارد به همسفری چه حاجت است؟ شاملو

 

زندگی یک تصادف است ، مرگ یک واقعیت شاملو




:: موضوعات مرتبط: اشعار زیبای شاملو , ,
:: برچسب‌ها: اشعار , اشعار زیبا , سخنان بزرگان , اشعار زیبای شاملو , بهترین اشعار , اشعار کوتاه , دنیای زندگی نامه , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1398
بازدید : 916
نویسنده : شیخ پاسکال

دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم
همدم عقلم چرا همصحبت دیوانه باشم
دل به هر کس کی سپارم من در دلها مقیم
تا نتوانم شمع مجلس شد چرا پروانه باشم
آزمودم آشنایان را فغان از آشنایی
آرزومندم که با هر آشنا بیگانه باشم
مرغ خوشخوانم وگر در حلقه زاغان نشینم
کی توانم لحظه ای در نغمه مستانه باشم
مردمی گم شد میان آشنایان از تو پرسم
با چنین نامردمان بیگانه باشم یا نباشم  مهدی سهیلی

 

خداگو با خداجو فرق دارد
حقیقت با هیاهو فرق دارد
بسا مشرک که خود قرآن بدست است
نداند در حقیقت بت پرست است  مهدی سهیلی

 

بار الها بال پروازم ببخش
روح آزاد سبکتازم ببخش
عاشق بزم تو ام ،راهم بده
عقل روشن ،جان آگاهم بده  مهدی سهیلی

 

عارف كسي بود كه به شب اي خدا كند
با سوز سينه خسته دلان را دعا كند
پيچد سر از عنايت سلطان به كبر و ناز
در كوي فقر قامت خدمت دو تا كند
بر پاي شاه اگر سر ذلت نهاده است
با شرم توبه سجده ي حق را قضا كند مهدی سهیلی

 

گر با سحر خو کنی بانگ خدا را بشنوی
دل را اگر گیسو کنی ، هرشب ندا را بشنوی
در آن سکوت جانفزار از عرش می آید صدا
گوش دگر باید ترا تا آن صدا را بشنوی  مهدی سهیلی

 

اگر كه گل رود از باغ باغبانان چه كند ؟
چو بي بهار شود با غم خزان چه كند ؟
كسي كه مهر گل از دل نميتواند كند
به باغ خشك در ايام مهرگان چه كند
به گريه زنگ غم از دل بشوي و شادان باش
دل گرفته غم خفته را نهان چه كند ؟  مهدی سهیلی


 
ای یاد تو در ظلمت شب همسفر من
وی نام تو روشنگر شام و سحر من
جز نقش تو نقشی نبود در نظر من
شبها منم و عشق تو و چشم تر من
وین اشک دمادم که بود پرده در من
در عطر چمن های جهان بوی تو دیدم
در برگ درختان سر گیسوی تو دیدم
هر منظره را منظری از روی تو دیدم  مهدی سهیلی

 

نیمشب همدم من دیده گریان من است
ناله مرغ شب از حال پریشان من است
خنده ها برلب من بود و کس آگاه نشد
زین همه درد خموشانه که بر جان منست
قافل از حق شدم و قافله عمر گذشت
ناله ام زمزمه روح پریشان منست
در بر عشق بسی دم زدم از رتبت عقل
گفت خاموش که او طفل دبستان من است  مهدی سهیلی

 

خداجو با خداگو فرق دارد
حقیقت با هیاهو فرق دارد
خداگو حاجی مردم فریب است
خداجو مومن حسرت نصیب است
خداجو را هوای سیم و زر نیست
بجز فکر خدا،فکر دگر نیست  مهدی سهیلی 

 

الاهی غمم بار خاطر نباشد
که در غم مرا جان صابر نباشد
الاهی نباشد وداعی و گر هست
برای کسی بار آخر نباشد
به هنگام کوچ عزیزان الاهی
نگه کردن از چشم شاعر نباشد
الاهی کسی را که من دوست دارم
به دوران عمرم مسافر نباشد مهدی سهیلی

 

آمدی با تاب گیسو ،تا که بی تابم کنی
زلف را یکسو زدی،تا غرق مهتابم کنی
آتش از برق نگاهت ریختی بر جان من
خواستی تا در میان شعله ها آبم کنی  مهدی سهیلی

 

زندگي يعني چه؟ يعني آرزو كم داشتن
چون قناعت پيشگان روح مكرم داشتن
جامهي زيبا بر اندام شرف آراستن
غير لفظ آدمي معناي آدم داشتن
قطره ي اشكي به شبهاي عبادت ريختن
بر نگين گونه ها الماس شبنم داشتن
نيمشب ها گردشي مستانه در باغ نياز
پاكي عيسي گزيدن عطر مريم داشتن
با صفاي دل ستردن اشك بي تاب يتيم
در مقام كعبه چشمي هم به زمزم داشتن
تا برآيد عطر مستي از دل جام نشاط
در گلاب شادماني شربت غم داشتن
مهتر رمز بزرگي در بشر داني كه چيست
مردم محتاج را بر خود مقدم داشتن
مهلت ما اندک است وعمر ما بسیار نیست
در چنین فرصت مرا با زندگی پیکار نیست
سهم ما چون دامنی گل نیست در گلزار عمر
یار بسیار است اما مهلت دیدار نیست
آب و رنگ زندگی زیباست در قصر خیال
جلوه این نقش جز بر پرده ی پندار نیست
با نسیم عشق باغ زندگی را تازه دار
ورنه کار روزگار کهنه جز تکرار نیست  مهدی سهیلی


 
به من مگو که خدا را ندیده ام هرگز
اگر خدا طلبی
خدا در اشک یتیمان رفته از یاد است
خدا در آه غریبان خانه بر باد است
اگر خدا خواهی
درون بغض زنان غریب، جای خداست
دل شکسته هر بینوا سرای خداست  مهدی سهیلی


 
خداوندا به دلهای شکسته
به تنهایان در غربت نشسته
به مردانی که در سختی خموشند
برای زندگانی، جان میفروشند
همه کاشانه شان خالی زقوت است
سخنهاشان نگاهی در سکوت است
به طفلانی که نام آور ندارند
سر حسرت به بالین میگذارند
به آن< درمانده زن> کز غم جانکاه
نهد فرزند خود را بر سر راه
به آن جمعی که از سرما بخوابند
ز <آه> جمع، <گرمی> میستانند
به آن چشمی که از غم گریه خیز است
به بیماری که با جان در ستیز است
به دامانی که از هر عیب پاک است
به هر کس از گناهان شرمناک است
دلم را از گناهان ایمنی بخش
به نور معرفتها روشنی بخش مهدی سهیلی



:: موضوعات مرتبط: اشعار زیبای مهدی سهیلی , ,
:: برچسب‌ها: اشعار زیبا , اسعار کوتاه , بهترین شعر های , شعر های بزرگان , اشعار سهیلی , مهدی سهیلی , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1398
بازدید : 996
نویسنده : شیخ پاسکال

می اندیشم پس هستم، هستم چون فكر می كنم، فكر می كنم چون شك می كنم. دکارت

 

انسان نباید هیچ امری را به عنوان حقیقت قبول كند، مگر آنكه به راستی در نظر او حقیقت باشد. دکارت 

 

 از آنچه شنیده و دیده و خوانده اید، هیچ چیز را قبول نكنید، مگر آنكه درستی و صحت آن بر خودتان آشكار شده باشد. دکارت

 

از هیچ اندیشه جدیدی بدون فهم آن حمایت نكنید. بلكه با شك و تردید در آن وارد شده و حقیقت را كشف كنید.  دکارت

 

 ما می توانیم مدعی شویم كه جسم وجود ندارد و همچنین ادعا كنیم كه جهانی نیز وجود ندارد... اما هرگز نمی توانیم ادعا كنیم كه من وجود ندارم؛ زیرا من می توانم در حقیقت سایر اشیاء شك كنم .دکارت

 

 زمانی كه خداوند ما را خلق می كرد، تصور فطری خویش را در ذهن ما مهر نمود.دکارت

 

برای اینكه بتوانم در مسیر زندگانی با اطمینان خاطر گام بردارم و عمل كنم، میل فوق العاده ای دارم كه بدانم چگونه می توان بین حقیقت و غیر حقیقت، راست و دروغ و درستی و نادرستی تفاوت قایل شد.دکارت

 

 كسانی كه آهسته می روند، اگر همواره در راه راست قدم بردارند، از آنانكه می شتابند و به بیراهه می روند بسیار بیشتر خواهند رفت. دکارت 

 

 باید بخواهیم تا بتوانیم!  دکارت

 

 رقابت تا زمانی پسندیده است كه كار را به حسادت نكشاند. دکارت

 

 مسافرت چیزی است كم و بیش مثل حرف زدن با آدمیان قرنهای گذشته.دکارت

 

 به جای تسلط بر جهان، باید بر خویشتن مسلط شد. دکارت 

 

 من در هر چه شك كنم، در این شك نمی توانم كرد كه شك می كنم و چون شك می كنم، می اندیشم؛ می اندیشم، پس هستم.دکارت

 

 حقیقت را با بیطرفی مطلق و با روحی آزاد از هر گونه تعصب جستجو كنید. دکارت

 

 مطالعه، یگانه راهی است برای آشنایی و گفتگو با بزرگان روزگار كه قرن ها پیش در دنیا به سر برده و اكنون در زیر خاك منزل دارند.دکارت

 

انسان، مالك و ارباب است، در حالی كه حیوان فقط یك ماشین خودكار است، یك ماشین جاندار است. وقتی جانوری ناله می كند، نشانه ی شِكوه و زاری نیست، بلكه سر و صدای ابزار ماشینی است كه خوب كار نمی كند.دکارت  

 

 در بین تمامی مردم تنها عقل است كه عادلانه تقسیم شده، زیرا همه فكر می كنند به اندازه كافی عاقلند. دکارت

 

 خواندن كتابهای خوب،مكالمه با انسانهای شرافتمند گذشته است. دکارت

 

 تنها، داشتن اندیشه ی خوب كافی نیست؛ مسئله ی بنیادی در این است كه آن را خوب به كار ببریم. دکارت



:: موضوعات مرتبط: سخنان رنه دکارت , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , افلاطون , سخنان افلاطون , سخنان زیبای افلاطون , سخنان سنگین , سخنان عمیق , سخنان جالب , دنیای زندگی نامه , سخنان دکارت , سخنان رنه دکارت , سخنان دکارت , دکارتی ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 847
نویسنده : شیخ پاسکال

آنچه می‌دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی‌دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شوید؛ و اگر روشن شدید، بدانید که بعضی معلومات را زیر پا گذاشته‌اید. محمدتقی بهجت

نگاه تند به زیردست، برای ترساندن آزاررسانی از نوع حرام است؛ و تبسم به عاصی و گناه‌کار، برای تشویق، یاری بر معصیت است. محمدتقی بهجت

به فكر خود باشيم، خود را اصلاح كنيم. اگر به خود نرسيديم و خود را اصلاح نكرديم، نمي توانيم ديگران را اصلاح كنيم.محمدتقی بهجت

اگر بي تفاوت باشيم و براي رفع گرفتاريها و بلاهايي كه اهل ايمان بدان مبتلا هستند دعا نكنيم، آن بلاها به ما هم نزديك خواهد بود. محمدتقی بهجت

واي بر ما اگر در خصوص خوردنيها و نوشيدنيها از حرام اجتناب نكنيم! زيرا همين غذاها است كه منشأ علم و ايمان و يا كفر ما مي شود! محمدتقی بهجت

خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه (مکان‌ها)، در تعقیبات و غیر آنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد. محمدتقی بهجت

کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش (گریزان بودن) از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوت‌ها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می‌شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان ـ در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنهاـ سبب می‌شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد. محمدتقی بهجت

هر كه عمل كرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم مي فرمايد! محمدتقی بهجت

اگر می خواهید از ناحیه دعا به جایی برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هر چه بخواهد بکند، بنا داریم عمل به وظیفه بندگی کنیم. محمدتقی بهجت

با كسي نشست و برخاست كنيد كه همين كه او را ديديد به ياد خدا بيفتيد، به ياد طاعت خدا بيفتيد، نه با كساني كه در فكر معاصي هستند و انسان را از ياد خدا باز مي‌دارند. محمدتقی بهجت

وداع از اين دنيا براي ما بسيار نزديك است، ولي ما آن را بسيار دور مي‌بينيم وگرنه اينقدر با هم نزاع نداشتيم. محمدتقی بهجت

دنياپرستان را بنگريد كه به چه دل بسته‌اند و بر سر چه با هم نزاع دارند، به دنيايي از كاغذ و مقوا و خانه عنكبوت! محمدتقی بهجت



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای استاد بهجت(ره) , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , افلاطون , سخنان افلاطون , سخنان زیبای افلاطون , سخنان سنگین , سخنان عمیق , سخنان جالب , دنیای زندگی نامه , سخنان ایت الله بهجت , سخنان استاد بهجت , سخنان بهجت ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 844
نویسنده : شیخ پاسکال

ابرهای غارتگر دیرزمانی پیروز نخواهند ماند، دیر زمانی صاحب آسمان نخواهند بود و اختران را تنها به ظاهر در كام خود فرو می برند. والت ویتمن 

 

تو نباید آنچه را ثروت و مال می نامند گرد كنی، باید آنچه به دست می آری و هر كامیابی كه نصیب می شود با دستهای گشاده به گرد خود بپراكنی. والت ویتمن 

 

 آیا ما پیروزی را بزرگ انگاشتیم؟ آری چنین نیز هست – اما اكنون چنین می بینیم كه شكست هم، اگر از آن گریزی نباشد، بزرگ است، و مرگ و بیم نیز بزرگ اند. والت ویتمن

 

چه لوحه ی یادبود و چه سنگ نبشته ای بر مزار توست، ای میلیونر؟ ما ندانیم كه چه سان زیستی، اما این دانیم كه عمر خود را در دادوستد و در میان گروه دلالان بسر آوردی، نه رادمردی و قهرمانی از آن تست، نه نبردی و نه افتخاری. والت ویتمن

 

 در جوهر چیزها چنین نهاده اند كه از ثمره ی هر توفیقی، هر چه باشد، چیزی پدید آید كه مبارزه ی عظیم تری را واجب سازد. والت ویتمن

 

 به هیچ شوهری و هیچ زنی و هیچ یاری اعتماد نیست كه اعترافات آدمی را بشنود. والت ویتمن 

 

 غرق در اندیشه جهان، دیدم ذره ای كه نام آن « نیكی » است استوار بسوی ابدیت می شتابد، و دریای بی كرانی كه « بدی » نام دارد خود را به هر سوی می كشاند، تا ناپدید شود و بمیرد. والت ویتمن

 

 پیشتر رویم! انگیزه ها بزرگتر خواهند بود.  والت ویتمن

 

 تا كسی شهامت و تندرستی را با خود نیاورد به عرصه ی آزمایش پا نتواند گذاشت. والت ویتمن

 

 اكنون راز پرورانیدن برترین كسان را در می یابم، باید كه در هوای آزاد نشو و نما كرد و با زمین خورد و خفت. والت ویتمن

 

 خرد را آخرین بار در مدرسه ها نمی آزمایند، خرد را نمی توان از كسی كه صاحب آن است به كسی كه از آن محروم است منتقل ساخت. والت ویتمن

 

 دیگر در دل جنگل های عظیم راه نخواهیم سپرد، بلكه از میان شهرهای عظیم تر خواهیم گذشت، اكنون چیزی عظیم تر از ریزش نیاگارا در برابر ما خروشان است، سیل آدمیان. والت ویتمن 

 

 گذشته، آینده، عظمت و عشق – اگر آنها از تو تهی هستند تو خود از آنها تهی هستی. والت ویتمن

 

 من بر این باورم كه دیدن یك برگ علف، كمتر از سفر به ستارگان نیست. والت ویتمن

 

 شیفتگی ذاتی هر اتم این است كه به سرچشمه ی الهی و بنیادی‌‌اش بازگردد. والت ویتمن

 

 به پیش می رویم تا آنچه را زمین و دریا هرگز به ما نداده اند به دست آوریم. والت ویتمن

 

 زندگی به من آموخت؛ بودن با كسانی كه دوستشان دارم، از همه چیز با ارزش تر است. والت ویتمن



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای والت ویتمن , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , افلاطون , سخنان افلاطون , سخنان زیبای افلاطون , سخنان سنگین , سخنان عمیق , سخنان جالب , دنیای زندگی نامه , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 822
نویسنده : شیخ پاسکال

اگر امیدواری که رنجت بار نیکو دهد هرگز گفتار آموزگاران را خوار مدار و از فرمانشان سر مپیچ . بزرگمهر

 

به بسیار گفتن آبروی خود مبر.بزرگمهر

 

دوستان برای شکار دشمنان چون تیر و کمان اند.بزرگمهر

 

ستوده و نیک فرجام کسی است که دادگر و نیکنام و در کردار و گفتار به هنجار باشد . بزرگمهر

 

آنچه دلخواه همه است جز تن درستی نیست ، که اگر کسی روزی از آن محروم شد آرزویی جز بدست آوردنش ندارد . بزرگمهر

 

فر و شکوه زمانی فزونی می یابد که دانا نزدمان ارجمند باشد ، و کام بدخواه را به زهر بی اعتنایی بیالایم .  بزرگمهر

 

برترین دانش ها یزدان پرستی است .  بزرگمهر

 

دانایان روشندل می دانند که دوران زندگی دراز نیست ، تن آدمی از این جهان است و روان از سرای دیگر . بزرگمهر

 

دل در آرزوی آنچه دسترسی بدان متصور نیست نباید بست ، از آنکه مایه رنج تن و بلای جان است . ب بزرگمهر

 

کسی در شمار دانایان است که بر آنچه از دستش رفته افسوس نخورد  ، از نایافته به رنج نباشد ، چون در طلب مرادی با سختی رویا رو شود سست نگردد و دل به ناامیدی نسپارد . بزرگمهر

 

خود را با هوس نزدیک مکن که خرد از تو روی بر می تابد .  بزرگمهر

 

اگر خرسند و رضا باشی زندگی به دلخواه می سپاری .  بزرگمهر

 

در آیین خرد در هر کاری اندیشه باید .  بزرگمهر

 

برای آدمی دشمن دانا از دوست نادان بهتر است .  بزرگمهر

 

دیو کین و دیو سخن چینی گزنده است . سخن چین هرگز جز به دروغ لب نمی گشاید . گفتارش همیشه بی فروغ است .دو روی و سخن چین از مهر یزدان بی بهره اند و از او در هراسند .  بزرگمهر

 

هرکس گوش نصیحت نیوش داشته باشد ، و دل به آموختن بسپارد ، بسا سخنان سودمند که از دانایان بشنود .  بزرگمهر

 

کسی که زبانش را از بد گفتن باز دارد ، و دل هیچ کس را به گفتن سخنان زشت نیازارد .  بزرگمهر

 

به نزدیک خردمندان چهار چیز بر پادشاهان عیب است : ترسیدن در میدان جنگ ، گریز از بخشندگی ، خوار داشتن رای خردمندان ، شتابزدگی و نا آرامی و بیقراری در کارها .  بزرگمهر

 

سخنی که سودی در آن نیست نگفتن بهتر ، چه سخن بی سود در مثل مانند، آتشی است که دودش بسیار و گرمی و فروغش سخت اندک باشد .  بزرگمهر

 

برای نادان پیرایه ای سزاورتر و زیباتر از خاموشی نیست .  بزرگمهر

 

فرخنده روزگار کسی است که اهرمن او را از راه راست بیرون نبرد و همواره بی گناه زندگی کند .  بزرگمهر

 

کسی که به حکمت پروردگار معتقد و خستو باشد به بد ونیک روزگار نمی پردازد چنین بنده ای در پرستیدن یزدان بیشتر می کوشد و از بد سکالی و پیروی دیوان می پرهیزد ، ناکردنی نمی کند و از رنجه کردن بی گناهان بیزاری می جوید .  بزرگمهر

 

نام جستن بی دلیری میسر نمی گردد ، و زمانه از بددلان بیزار است .  بزرگمهر

 

اگر شاه به تو مهربان باشد دلیر و گستاخ مشو ، از آنکه طبع شاه چون آتش است و دل شیر از آن می هراسد .  بزرگمهر

 

اگر  کوه با همه سنگینی و عظمت و صلابت  که وی راست فرمان شاه را سبک دارد تیره رای خیره سری بیش نیست .  بزرگمهر

 

به هنگام نبرد هوشیار و نگهدار تن خویش باش . چون دشمن در برابر تو ایستاد بر آشفته مشو و تدبیر نیکو کن .   بزرگمهر

 

دل کسی که خاطر شاه دادگر از او مکدر باشد جایگاه دیو است .  بزرگمهر

 

هر کس را سرنوشتی مقدر است . یکی روز و شب در طلب سربلندی و سروری به جان  می کوشد و بهر ه اش جز خستگی و فرسودگی و نامرادی چیزی نیست . به تعبیر دیگر در کنار چشمه روشن و گوارا تشنه  می ماند. از سوی دیگر بی هنری بختیار ، بی آنکه تن به کار و کوشش بسپارد ، روزگار بر او می خندد و از همه گونه آسایش و آرامش برخوردار می گردد . پروردگار چنین خواسته و تدبیر بر تقدیر کارگر نمی افتد .  بزرگمهر

 

دانش برترین داده های یزدان پاک است . خردمند همیشه سرور است ،   بزرگمهر

 

هر که تن درست و نیرو دارد هرگز سخن نادرست نمی گوید . دروغگویان همه بیمار و ناتوان و زبون اند .  بزرگمهر

 

آنکه طالب آسایش جان و تن است باید شکیبا و بردبار باشد ، در دوستی  و داد و ستد با مردم کژی و کاستی و فریبکاری نکند . چون گناهی از کسی بیند و بر او دست یابد ببخشد ، و کینه خواه و تیز خشم و دشمن سوز و نا بردبار نباشد .   بزرگمهر

 

آنکس بر خویشتن نگهبان دارد که برای رسیدن به هوس و آرزوهای کوچک  قدر نیکخویی و جوانمردی را نشکند ، و اگر فزونی و کامیابی بد روزگار را دید تن به پستی و زبونی نسپارد .   بزرگمهر

 

بخشنده نیکخوی آن کس است که به بخشش جانش را آراسته گرداند . دور از جوانمردی است که بخشنده بر آن کسی که چیزی به او داده یا خیری رسانده منت نهد .   بزرگمهر

 

ده چیز بر ده گروه خاصه بر دانش پژوهان نکوهیده است : دروغ گفتن به فرمانروا ، سپهبدی که زر بر سپاه خویش نپراگند ، مرد سپاهی که از پیکار بهراسد ، دانشمندی که چون چیزی در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد ، پزشکی که خود بیمار و دردمند شود . تنک مایه ای که به دروغ به سرمایه و دارایی خویش نازد ، سفله ای که بر هر کس که چیزی دارد رشک برد ، خردمندی که زود خشم بود ، و به چیز کسان طمع ورزد ، کسی که رهنمایی از نادان امید دارد ، و آنکه کارگاه و یا بنیادی عظیم را به کاهلی سپارد ، و بی خردی که خردجوی نباشد .  بزرگمهر

 

آدمی باید از گناه بپرهیزد ، هر چه را به خویش نمی پسندد به دوست و دشمن خود روا ندارد .  بزرگمهر

 

خرد بر سر جان چون افسری تابنده است و مدارا و مهربانی به قدر همسنگ خرد است .  بزرگمهر

 

آنکه به خداوند پاک و مهربان بیش از دگران امید و بیم بسته است ، بیش از همه در خور ستایش است .  بزرگمهر

 

روشندل  و نکته دان کسی است که سخنان کوتاه و پر معنی بگوید .  بزرگمهر

 

دل  اهل دانش وقتی شاد می گردد که بردبار بوده و مردم بی شرم را به خویش نزدیک نکند .  بزرگمهر

 

زورمندترین  و پر گزنده ترین اهرمن آز است ، که دیوی است ستمکار و دیر ساز .  بزرگمهر

 

خردمند  هرگز غم آنچه را  از دستش رفته نمی خورد ، حتی اگر عزیز ترین کسش مرد و وی را به خاک سپرد ، شکسته غم و درد نمی گردد ، دیگر آنکه مرد خردور از نادیدنیها چنان دل می کند که باد از بید می گذرد .  بزرگمهر

 

پادشاهان مردم دوست برگزیدگان پروردگارند .  بزرگمهر

 

مال هم مایه سربلندی و آسایش است ، و هم سبب خواری و پریشانی . اگر به آیین خرد صرف شود آفریننده شادی و برآورنده نام نیک است ، اما اگر بنهند و نخورند یا چنانکه باید بکار نبرند بهای سنگ و گوهر شاهوار یکی است .  بزرگمهر



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای بزرگمهر , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , افلاطون , سخنان افلاطون , سخنان زیبای افلاطون , سخنان سنگین , سخنان عمیق , سخنان جالب , دنیای زندگی نامه , سخنان زیبای بزرگمهر , سخنان جالب , سخنان خنده دار , سخنان بزرگان , سخنان عجین ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 831
نویسنده : شیخ پاسکال

آدمياني مانند گل هاي لاله ، زندگي کوتاه در هستي  و نقشي ماندگار در انديشه ما دارند . ارد بزرگ

 

ناداني و پستي يک نفر در گذشته ، نمي تواند ميدان انتقام از خاندان او باشد .  ارد بزرگ

 

رازها در هنگامه شادي و بازي آدمي است . نکته فراموش شده جهان انديشه ، تعريف درست اين حالت هاست .   ارد بزرگ

 

رويش باغ سکوت ، در هنگامه خروش و همهمه ارزشش را نشان مي دهد .   ارد بزرگ

 

اين ديدگاه اشتباست که بپنداريم مرد توانا ، فرزندي همچون خود خواهد داشت .   ارد بزرگ

 

ريگهاي ساحل خرد ، نشيمنگاه پندارهاي پاک و شبانه توست .  ارد بزرگ

 

گسستن دو همسر مي تواند خانداني را از هم بپاشد .  ارد بزرگ

 

خرد ابتدا به انديشه پناه مي برد .  ارد بزرگ

 

کليد رازهاي بزرگ ، در ژرفاي کمي نيست .  ارد بزرگ

 

پيوند پاک ، پيوندي ابدي است .  ارد بزرگ

 

آدم ماديگرا جادهاي احساسش  ،  کم رفت و آمد است .  ارد بزرگ

 

آنانکه از رسيدن به ريشه ها هراس دارند ، در روزمرگي دست و پا مي زنند .   ارد بزرگ

 

آه و بردباري ، ريشه هر ديوزاد ، و بد خويي را ، خواهد کَند .  ارد بزرگ

 

سخن بدون پشتوانه ، يعني گزاف گويي .  ارد بزرگ

 

شناور بودن خرد آدم در جهان احساس  به او ميدان بروز و رشد هنر را داده است . ارد بزرگ

 

يکي از بزرگترين خوشبختي ها ، خدمت بيشتر به مردم است .  ارد بزرگ

 

خودخواهي ، کاشي سادگي  روانت را ، خواهد شکست .  ارد بزرگ

 

آدم خودبين ، چاره اي جز فرود آمدن ، ندارد .  ارد بزرگ

 

نگارنده و سخنگويي که ديگران را کوچک و خوار مي نامد ، خود چيزي براي نمايش و بروز ندارد . ارد بزرگ

 

نماز عشق ترتيبي ندارد چرا که با نخستين سر بر خاک گذاردن ، ديگر برخواستني نيست .  ارد بزرگ

 

تمناي واپسين آدمي ، شناور شدن در بسامدهاي گيتي است .   ارد بزرگ
بسامدها : امواج

 

استخوان بندي شهرها در ديوار است و بزرگداشت .  ارد بزرگ

 

کسي که درد روشنگري و بازگويي تجربه را ندارد خود نيز زماني براي بهره از آن را نخواهد يافت .   ارد بزرگ

 

پشيماني، اولين گام براي پوزش است.  ارد بزرگ

 

براي کسب خرد ، سختي را بر خود هموار کن .   ارد بزرگ

 

سرايش يک بيت درست از زندگي ، نياز به سفري ، هفتاد ساله دارد .  ارد بزرگ

 

آدمهای ماندگار به چیزی جز آرمان نمی اندیشند . ارد بزرگ


مردمان توانمند در میان جشن و بزم نیستند . آنها در هر دم به آرمانی بزرگتر می اندیشند و برای رسیدن به آن در حال پیکارند . ارد بزرگ


میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند . ارد بزرگ


پیش نیاز رسیدن به دلیری و بی باکی ، یافتن آرمان و خواسته ای هویدا است . ارد بزرگ


تنها آرمانهای بزرگ است که به ما بینشی فرا دنیوی می دهد . ارد بزرگ


مهم نیست تا چه میزان رشد کرده ایم ، مهم این است که از آرمان هایمان دور نشده باشیم . ارد بزرگ


هدف آدمهای کارآمد ، پیدا نمودن راهی مناسب برای ساختن ایده هاست . ارد بزرگ


آنکه در بیراهه قدم بر می دارد آرمان و هدف خویش را گم کرده است . ارد بزرگ


سفر ، نای روان است برای اندیشه و آرمان بزرگ فردا . ارد بزرگ


به جای خود کم بینی و آرمان گریزی ، پای در راه نهیم که این تنها درمانگر دردهای زندگی ست . ارد بزرگ


اگر آرمان برایمان هویدا باشد ابزار های رسیدن به آن را خیلی زود خواهیم یافت . ارد بزرگ
آرمان ما باید دارای شور و برانگیختگی باشد . انگیزشی که آدمی را به هست و جوشش نیاورد ، خسته کننده است . ارد بزرگ


یادآوری آرمانها ، از بیراهه روی بازمان می دارد . ارد بزرگ


آرمان را نباید فراموش ساخت اما می توان هر دم ، به روشی بهتر برای رسیدن به آن اندیشید . ارد بزرگ


هیچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان های خویش بترس . ارد بزرگ


میان گام نخست و آرمان بازه ای نیست ، آنچه داریم اندازه نیروی کنونی ماست . ارد بزرگ



کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست . ارد بزرگ


آدمهای آرمانگرا هنگامیکه به نادرست بودن آرزویی پی می برند بر ادامه آن پافشاری نمی کنند . ارد بزرگ


اندیشه همه گیر مردمی همیشگی نیست زیرا همواره دستخوش دگرگونی بدست جوانان پس از خود است ورود جوانان به آرامی ، آرمانهای نو پدید می آورد ، و اگر آرمان گذشتگان نتواند خود را بازسازی کند ناگریز نابود می گردد . ارد بزرگ


هرگز هنگام گام برداشتن به سوی آرمان بزرگ ، نگاهت به آنانی که دستمزد خویش را پیشاپیش می خواهند نباشد ! تنها به توانایی های خود اندیشه کن . ارد بزرگ


همیشه بدنبال سرنوشتی بهتر برای خود باش ، و اگر کسب دانش آرمانت است هر آنچه در این مسیر رنج ببری ارزشش را دارد . ارد بزرگ


آرمان ما نباید موجب نابودی دیگران گردد آرمانی ارزشمند است که بهروزی ما و دیگران را در پی داشته باشد . ارد بزرگ


آدم های هدفمند فرمندند ، چرا که برآیند هدفمندی ، پاکی ست و پاکی شاهراه فرمندیست . ارد بزرگ


هدفمندان دارای دلدار ، فرهمندانند . ارد بزرگ


آنکه هدفش را ساده و باز نموده کمتر دچار سر در گمی می گردد . ارد بزرگ


زمانی می توانید کسی را از راهی بازدارید که ابتدا هدفش را دگرگون ساخته باشید . تا کسی هدفش دگرگون نگردد شما راه به جایی نخواهید برد . ارد بزرگ


آدمیانی اندک ، تنها به هدف می اندیشند ! و بسیار کسان که هدفشان جز خانه نشین کردن همان گروه و دسته کوچک نیست . ارد بزرگ


گاهی هدف خود ، سد دید آدمیست باید دور شد و آنگاه برگشت چه درخشان هویداست . ارد بزرگ


برنامه داشتن ویژه گی آدمهای کارآمد است . ارد بزرگ


کیهان دارای ساختاری هدفمند است . این ساختار به آن پویایی بخشیده ، و برآیندی شگرف ، در آن بر جای می گذارد . ارد بزرگ


عشق همچون توفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد . ارد بزرگ


عشق چنان شیفتگی در نهان خود دارد که سخت ترین دلها نیز ، گاهی هوس شنا در آن را می کنند . ارد بزرگ


نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست .ارد بزرگ


هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم نامید نشو چرا که آرام جان دیگری در راه است .ارد بزرگ


کمک به همگان ، عشقی است که به برجستگان کمک می کند راه های سرفرازی را بیابند . ارد بزرگ


سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد . ارد بزرگ


دشواری ، به هدف ما ارزش می بخشد . دشواری بیشتر ، ارزش فزونتر .ارد بزرگ


مستمند کسی است ، که دشواری و سختی ندیده باشد . ارد بزرگ


ارزش سختی های روزگار را باید دانست ، آنها آمده اند تا ما را نیرومندتر سازند . ارد بزرگ


آنکه سختی نکشیده ، نرمی و بهکامی نخواهد داشت .ارد بزرگ


گذشتن از سختی های پیش رو ، چندان سخت تر از آن چه پشت سر گذاشته ایم نخواهد بود . ارد بزرگ


بسیار یاد کردن از سختی های زندگی ، بردگی می آورد .ارد بزرگ


آنچه بدست خواهی آورد فراتر از رنج و زحمتت نخواهد بود .ارد بزرگ


دوستی با رنج ها و درد ها مانند دوستی با دشمن ستیزه جو ست ، باید بر ناراستی ها تاخت که این تنها راه ماندگاریست . ارد بزرگ


رنج آدمی را نیرومند می سازد برسان کوهستان سخت . ارد بزرگ


سرآمد دشواری و سختی دانایست و دانا چشم خویش را بر بسیاری از زیبایی های زود گذر گیتی خواهد بست . ارد بزرگ


گیتی در جنگ و آوردی بزرگ در گردش است . اندیشه و تلاش خردمندان از یک سو و پوزخند اهریمن و روان دیوپیشگان از سوی دیگر ، معرکه این جهان گذارا است . ارد بزرگ


بی مایگی و بدکاری پاینده نخواهد بود ، گیتی رو به پویندگی و رشد است . با نگاهی به گذشته می آموزیم : اشتباهاتی همچون برده داری ، همسر سوزی و … را آدمیان رها نموده اند ، خردورزی ! آدمی را پاک خواهد کرد . ارد بزرگ


آنانیکه خویی جانور گونه دارند و تنها در پی زدودن گرفتاریهای خویشتن خویش هستند بزهکاران روزگارند. باید گفت نشانه آنها بر گیتی هم تراز ریگ کوچکی در کرانه دریای آدمیان نیز نخواهد بود . ارد بزرگ


بی پایبندی به نظم در گیتی ، ویژگی آدمهای گوشه گیر است که عشق و احساس را سپر دیدگاههای نادرست خود می کنند. ارد بزرگ


نرمش و سازگاری با گیتی از هر کمین دلهره آوری ، رهایی مان خواهد بخشید . ارد بزرگ


گیتی همواره در حال زایش است و پویشی آرام در همه گونه های آن در حال پیدایش است . ارد بزرگ


ریشه کارمند نابکار ، در نهاد سرپرست و مدیر ناتوان است . ارد بزرگ


بکار گیری آشنایان در یک گردونه کاری برآیندی جز سرنگونی زود هنگام سرپرست آن گردونه را به دنبال نخواهد داشت . ارد بزرگ


شباهنگام برای خانواده و نزدیکانت نامه بنویس و در روز برای اربابان و سرپرستان . ارد بزرگ

 

برای شناخت آدمیان ، بجای کنکاش در اندیشه تک تک آنها ، بدنبال شناخت پیشوای انگاره و خرد آنها باشید . ارد بزرگ


کشوری که دارای پیشوایی بی باک است همه مردمش قهرمان و دلیر می شوند . ارد بزرگ


پوزش خواستن از پس اشتباه ، زیباست حتی اگر از یک کودک باشد. ارد بزرگ


رسیدن به راستی و درستی چندان سخت و پیچیده نیست کافیست کمی به خوی کودکی برگردیم . ارد بزرگ


هرگز به کودکانتان نگویید پیشه آینده اش چه باشد همواره به او ادب و ستایش به دیگران را آموزش دهید چون با داشتن این ویژگیها همیشه او نگار مردم و شما در نیکبختی خواهید بود و اگر اینگونه نباشد هیچ پیشه ای نمی تواند به او و شما بزرگواری بخشد . ارد بزرگ


کسی که همسر و کودک خویش را رها می کند ، در پی خفت ابدیست . ارد بزرگ

 

کودکی که گناه خویش را بدون پرسش ما به گردن می گیرد در حال گذراندن نخستین گام های قهرمانی است . ارد بزرگ

 

اهل سیاست پاسخگو هستند ! البته تنها به پرسشهایی که دوست دارند ! . ارد بزرگ


مهم ترین رازهای نهان سیاست بازان ، چیزی جز پیگری اندیشه مردم کوچه و بازار نیست . ارد بزرگ


آدمهای پلیدی هستند که با زمان سنجی مناسب ، از نگرانی های همگانی بهره می برند و خود را یک شبه رهایی بخش مردم می خوانند . ارد بزرگ


کوشش های سیاسی برای جوانان ، مردابی مرگبار است . ارد بزرگ


چو گرمای تن مردان و زنان کهن به آسمان پر کشید با یاد خویش اندیشه هواخواهان خود را گرما دهند . ارد بزرگ


مردان و زنان کهن در راه رسیدن به هدف ، یک آن هم نمی ایستند . ارد بزرگ


نگاه مردان کهن ایستا نیست آنها دورانهای آینده را نیز به خوبی می بینند . ارد بزرگ


دودمان بی نیا و مرد کهن ، به هزار آیین اهریمنی گردانده می شود . ارد بزرگ


اگر نتوانیم به تبار خویش سامانی درست دهیم ، مانند این است که در خانه ایی بی دیوار زندگی می کنیم . ارد بزرگ


برآزندگان خواهند ساخت سرآیندگان از پس آن خواهند سرود و زمین آیندگان را بارور می سازند . ارد بزرگ


برآزندگان سپاه یاران خویش را تنها در آمدگان و زندگان نمی بینند . ارد بزرگ


برآزندگان گرما بخشند ، سخن و گفتار آنان راه روشن آیندگان است . ارد بزرگ


برآزندگان به گفتار سخیف و کم ارزش زندگی خویش را تباه نمی سازند . ارد بزرگ


برآزندگان چشم در دست پر از بذر خویش دارند و آسمانی که مهربان است صدای غرش باد هرزه گرد آنها را از راه خویش برنمی گرداند . ارد بزرگ


برآزندگان مست شرآب هزاران ساله تاریخ کشورخویشند سخن آنان جز آهنگ خیزش و رشد نیست . ارد بزرگ


برآزنده نمی گوید کیست ! او می گوید چیستی ؟ و از چیستت تو را به آسمانها می کشاند . ارد بزرگ


برآزندگان بدنبال دگرگونی و رستاخیزند ، رشد در کمینگاه راه های نارفته است . ارد بزرگ


برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید . ارد بزرگ


دارایی برآزندگان ، دلی سرشار از امید است به پهنه و گستره آسمانها . ارد بزرگ


کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست . ارد بزرگ


برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است. ارد بزرگ


پرهای خون آلود برآزندگان نقش زیبای آزادی آیندگان است. ارد بزرگ


کجاست سینه کش کوهستان سرد و بلندی که گامهای برآزندگان را بر تن خویش به یادگار نداشته باشد ؟ . ارد بزرگ


برآزندگان دستی و دامنی برای کاشتن دارند ! تا کدام فرزند برداشت کند ؟... ارد بزرگ


ویرانه کاخ های برآزندگان هم ، هزاران گهواره امید بر بر بستر خویش دارد . ارد بزرگ


میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است . ارد بزرگ


چه فریست زندگی را آنگاه که : برآزندگان را نشناسی ؟ و در خود بپیچی ؟ . ارد بزرگ

 

سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند . ارد بزرگ


اسطوره ها زاینده اند ! آنان برای فرزندان سرزمین خویش همواره امید به ارمغان می آورند . ارد بزرگ


هیچ گاه در برابر فرزند ، همسرتان را بازخواست نکنید . ارد بزرگ


تنها مادر و پدر خواست های فرزند را بی هیچ چشم داشتی بر آورده می سازند . ارد بزرگ


مادر و پدر ، زندگیشان را با فروتنی به فرزند می بخشند . ارد بزرگ


این دیدگاه اشتباست که بپنداریم مرد توانا ، فرزندی همچون خود خواهد داشت . ارد بزرگ


فرزند نانجیب ، آتش عمر پدر است . ارد بزرگ


فرمانروای بزرگ مردم خویش را در هیچ کجای دنیا از یاد نمی برد و همیشه پناه آنان است . ارد بزرگ


فرمانروا اندیشه خویش را درگیر رخدادهای کوچک نمی کند . ارد بزرگ


سیاست بازان بدانند که فرمانروا همیشه به مردم بدهکار است . ارد بزرگ


سردمداران ناشایست ترسشان از ناکارآمدیشان نیست ، دوری از فرمانروایی آنها را می ترساند ! . ارد بزرگ


سردمداران برای آنکه به توفان مردم گرفتار نشوند باید با امواج دریای آدمیان هماهنگ گردند .مهار دریا غیر ممکن است کسانی که فکر می کنند مردم را با امکانات خود مهار کرده اند دیر یا زود گم می شوند . ارد بزرگ


فرمانروایان نیرومند ، رایزنانی باهوش و کارآمد در کنار خود دارند . ارد بزرگ


بیچاره مردمی که فرمانروایانش رایزن ! ، و رایزنانشان فرمانروا هستند . ارد بزرگ


مردم به دنبال گزارش روزانه فرمانروایان نیستند! آنان دگرگونی و بهروزی زندگی خویش را خواستارند !! . ارد بزرگ


فرمانروای دانا می داند ، هیچ ندای با کُشتن خفه نمی شود . ارد بزرگ


فرمانروای دانا ، زخم خورده را بر هیچ کار دیوانی نمی گمارد . ارد بزرگ


خواست فرمانروا باید هم آهنگ با مردم باشد پیشداری او به نابودی اش می انجامد . ارد بزرگ


فرمانروای اندرزگو شایسته فرمانروای نیست تنها آنانی شایسته اند که اهل کارند . ارد بزرگ


همواره سودجویان خود را نگهبانان راستین فرمانروا می دانند . حال آنکه فرمانروای پاکزاد ، به شمار مردم خویش پاسبان دارد . ارد بزرگ


وقتی دیوانسالاران از نزدیکان فرمانروایان شدند دیگر امیدی به رشد کشور نیست . ارد بزرگ


بیچاره مردمی که فرمانروایانشان ، شاگردان رسانه ها باشند . ارد بزرگ


فرمانروایان تنها پاسخگوی زمان حال خویش نیستند آنها به گذشتگان و آیندگان نیز پاسخگویند . ارد بزرگ


فرمانروای شایسته به فکر انتقام از مردم خویش نیست . ارد بزرگ


فرمانروایان هیچگاه نباید از بار کاری که بر دوش گرفته اند شانه خالی کنند اگر هم اشتباهی رخ نموده با دلیری آن را بازگویند . ارد بزرگ


فرمانروایی که نتواند جلوی بیداد بزهکاران و چپاولگران را بگیرد شایستگی گرداندن کشور را ندارد . ارد بزرگ


فرمانروا در برکناری کارمند نابکار زمانی را نباید از دست دهد چون سیاهی کار بزهکار در دید مردم خیلی زود دامن او را نیز خواهد گرفت . ارد بزرگ


به حال سرزمینی که روشنفکرش ، حرف فرمانروایان تمامیت خواه را تکرار می کند باید گریست . ارد بزرگ


بی شرم ترین فرامانروایان آنهایی هستند که ناکارامدی و اشتباهات خود را به مردم نسبت می دهند . ارد بزرگ


فرمانروایان بی خرد ، مردم را شاگرد خویش می پندارند . ارد بزرگ


پادشاهی که مردمش از او فروتر بنشینند در فزونی و برتری نیست او در ته چاه کبر و خود بینی فرو افتاده است . ارد بزرگ


یکی از بزرگترین خوشبختی ها ، خدمت بیشتر به مردم است . ارد بزرگ


میرآب ، به اندازه دهد ، همه دشت سبز خواهد بود . ارد بزرگ

 

انتخابات مکان شعبده بازی دیوان سالاران نیست ! . ارد بزرگ


امروزه ، انتخابات آزاد تنها راهکار ادامه زندگی سیاسی فرمانروایان است . ارد بزرگ


انتخابات آزاد ، دشمن هیچ یک از باورهای توده مردم نیست . ارد بزرگ


انتخابات درست و سازنده ، ناجی کشور و نادیده گرفتن آن ، پگاه رستاخیزی هولناک است . ارد بزرگ


کشوری که گروه های هدفمند سیاسی ندارد انتخابات هر روز بیشتر به پستی می گراید . ارد بزرگ


دیوان سالاران بر این باور نباشند که انتخابات حقی است که آنها به مردم می دهند ! .ارد بزرگ


انتخابات نیاز به هنجاری خردمندانه دارد خردی که باور همه نخبگان آزاد اندیش کشور باشد . ارد بزرگ


انتخابات پرشگاه سیاسیون برای رسیدن به دستگاه دیوانی نیست اینجا خواست توده آدمیان برای درمان ناراستی هاست . ارد بزرگ


کوچک کنندگان دایره انتخابات ، با بن و ریشه آن دشمن اند . ارد بزرگ


آدمیانی که انتخابات نیک را بی ارزش می انگارند و آنانی که دانسته در بازی انتخابات نادرست رای می دهند هر دو به یک اندازه به سرزمین خویش پشت کرده اند . ارد بزرگ


دودمانی که بزرگان و ریش سفیدانش خوار باشند ، به کالبد بی جانی ماند که خوراک جانوران دیگر شود . ارد بزرگ


از آه و نفرین بزرگان و ریش سفیدان هر ایلی باید ترسید . ارد بزرگ


گِره های که به هزار نامه دادگستری باز نمی شود ، به یک نگاه و یا ندای ریش سفیدی گشاده می گردد . ارد بزرگ


اندیشه و سخن ریش سفیدان برآیند بردباری ، مردمداری و سرد و گرم چشیدگی روزگار است . ارد بزرگ


ریش سفید داراترین به اندیشه است نه به دارایی و اندوخته . ارد بزرگ


ریش سفیدان ، زنجیر ارتباط نسل ها هستند . و خاندان بدون ریش سفید ، گذشته ای کم رنگ دارد و آیین های به جای مانده ، به هزار گونه ، تفسیر می شود . ارد بزرگ


آنانکه تیشه به ریشه بزرگان و ریش سفیدان می زنند خود و فرزندانشان را بی پناه خواهند ساخت . ارد بزرگ

 

تبار بی ریش سفید ، همچون خانه بی سقف است . ارد بزرگ


نخستین گام بهره کشان کشورها ، ابتدا نابودی بزرگان و ریش سفیدان است و سپس تاراج دارایی آنها . ارد بزرگ


بزرگواری ، بی مهر و دوستی بدست نمی آید . ارد بزرگ

 

راهی را که در زندگی برگزیده ایم می تواند برآیند بازخورد کنش دیگران ، با ما باشد . پرسش آن که :آیا ماخویشتن خویشتنیم ؟
و آیا همواره باید پاسخگوی برخوردهای بد دیگران باشیم ؟
این پرسش ها را که پاسخ گفتیم ! آزادی در ما بارور می شود .
وپس از آن ، آرمانی بزرگ همچون عشق به میهن در چشمه وجودمان جاری می گردد .
ارد بزرگ


ابلهان در سرزمین های کوچک همواره سنگ کشورهای بزرگ را به سینه می زنند و هم میهنان خویش را تشویق به بخشش میهن و ناموس خود می کنند . ارد بزرگ


آنهایی که از زادگاه خود می روند تا رشد کنند با سپری شدن روزگار می فهمند بزرگترین گنج زندگی را از دست داده اند و آن زادگاه و میهن است . ارد بزرگ


صوفی مسلکان برای آنکه افکار اهریمنی خویش را گسترش دهند می گویند نیاز را باید از بین برد چون نیاز سبب دگرگونی می گردد و دگرگونی از دیدگاه آنان رنج آور است ! حال آنکه هدف آدمی از زیستن پیشرفت و درک زوایای پنهان دانش است .
بجای گوشه نشینی و خرده گیری باید با ابزار دانش سبب رشد میهن شد و امنیت را برای خود و آیندگان بدست آورد . ارد بزرگ


میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر . ارد بزرگ


میهن دوستی ، دسته و گروه نمی خواهد ! این خواستی است همه گیر ، که اگر جز این باشد باید در شگفت بود . ارد بزرگ


ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند . ارد بزرگ


میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است .ارد بزرگ


آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد . ارد بزرگ


سرپرستانی که از ارزش سربازی می کاهند ، و پدر و مادرانی که ، پیشدار میهنداری فرزندان خویش می شوند ، به کشورشان پشت کرده اند . ارد بزرگ


برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است. ارد بزرگ


آنگاه که آزادی فدای میهن پرستی می شود و وارون بر این میهن پرستی فدای چیزهای دیگر ، کشور رو به پلشدی می گرایید و درد . ارد بزرگ


میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست . ارد بزرگ


از سفر کرده ، ارزش سرزمین مادری را بپرس . ارد بزرگ

 

ایرانیان نیک نامی و پاکی تبار گذشتگان خویش را در شاهنانه فردوسی می بینند و در هر دودمانی که باشند برآن راه خواهند بود . ارد بزرگ .


کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند . ارد بزرگ


نادر شاه افشار توانست از خراب آبادی که دشمنان برایمان ساخته بودند کشوری باشکوه بسازد نام او همیشه برای ایرانیان آشنا و دوست داشتنی خواهد بود . ارد بزرگ .


بارزترین و گرامی ترین گرایش گاندی ، میهن پرستی او بود . ارد بزرگ

 

پیران جهان دیده همواره جوانان را به خروش و بیداری فرا می خوانند و بیماران پیوسته از پایان هر خروشی دم می زنند این کار ! صوفی منشانی خموش ، روانه میدان زندگی می کند . ارد بزرگ


نیرنگ پیران بدنهاد ، تنها با مرگ به پایان می رسد . ارد بزرگ


جوانان ! زندگی خردمندانه می خواهند ، کهنسالان باید آگاهی بخش اندیشه های آنان باشند نه بازیگران زندگی آنان . ارد بزرگ


پیران آزاده آنانیند که از آموزش دودمان امروز کوتاهی نمی کنند و هر آنچه در اندیشه دارند را هدیه می کنند . ارد بزرگ


پیران اندیشمند به ریشه ها می پردازند نه به شاخه ها . ارد بزرگ


پیران جهان دیده برای گفتگو با جوانان مانع تراشی نمی کنند . ارد بزرگ

 

برای نابودی دشمن اندیشه خود ، بیاموز و پژوهش کن ! و برای گریز از دشمن مال و زندگیت به هنجارهای قانونی پناه ببر و دوری پیشه کن . ارد بزرگ


اگر می خواهی کسی را بزرگ کنی ، پیوسته از او به دشمنی یاد کن . ارد بزرگ


دشمنی به آدمی این زمان را می دهد که تواناییهای خویش را باز شناسد . ارد بزرگ



دشمن ! دشمن است ، فریب زبان چرب دشمن را مخور . ارد بزرگ

 

تندرستی پاداش نیک زیستی ست . ارد بزرگ


تندرستی پرشگاه روان بیدار است برای گشودن دروازه های پیروزی . ارد بزرگ


اندوخته ای با ارزشتر از تندرستی ، نمی شناسم . ارد بزرگ


 با ترشرویی به میان مردم رفتن ، تنها از بیماران ساخته است . ارد بزرگ


ادب نمایه آغازین خرد است . ارد بزرگ


آدم با ادب دروازه دلها را همیشه گشوده می بیند . ارد بزرگ


ادب با پول ، دانش و آموزش بدست نمی آید ادب دارای ریشه است ریشه ایی به بلندای تاریخ . ارد بزرگ


دانه ادب در درون ما همانند گیاهی رشد می کند روشن بینی ، آب رشد آن است و خورشید ، دوستان و همدلان . ارد بزرگ


خواست ادب آن نیست که هر چه ما می خواهیم دیگران بگویند ، ادب آنست که ببینیم آیا کسان دیگر در جایگاه خویشند ؟ و حال ما در کجاییم ؟ ارد بزرگ


برای آنکه کسی را با ادب بنامیم و یا وارون براین ، باید کمی درنگ کرد و زمان را به کمک گرفت . ارد بزرگ


مردم آدمهای بردبار را با ادب می دانند حال آنکه بردباری سنجشی درست نیست ! باید ادب آدمها را در آزمون ها سنجید و نه در سکوتها ... ارد بزرگ


ادب خویش را هیچ گاه فرو مگذار ، با وجود آنکه مورد ریشخند باشی ! ارد بزرگ


به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به بهره اش نیز بیاندیش . ارد بزرگ


بارش باران تپش زندگی و مهربانی است . ارد بزرگ



خردمندان همچون باران بر اندیشه های تشنه می بارند و دگرگونی های آینده را موجب می گردند . ارد بزرگ



نم نم باران ، سبب بیداری خاک گشته و آن را شکوفا می کند ، خرد هم ناگهان پدید نمی آید زمانی بس دراز می خواهد و روانی تشنه باران . ارد بزرگ

 

بارش باران از پستان گیتی ، فرزندان را در دل خاک جانی می دهد و زندگی را هویدا می کند و چه نیک مردان و زنانی که می بارند برای شکوفا شدن بستر آیندگان . ارد بزرگ


باران مهر آسمان است نه بغض آن ، همانند آدمیان مهرورزی که می بارند و کینه توزانی که خشک و بی نشانند . ارد بزرگ


روزهای سخت بهایی ست که باید برای سرافرازی پرداخت . ارد بزرگ


خارهای کوچک زخم به جان نمی زنند ، بلکه با او می آمیزد برای روزهای سختر . ارد بزرگ
بازده روزهای سخت ، بسیار بیشتر از دوران سرخوشی ست . ارد بزرگ


روزهای سخت گامهای آینده ما را استوارتر و تندتر می کند . ارد بزرگ


جنگ با روزهای سخت است که ما را پولادین می سازد . ارد بزرگ


بخشنده از دست نمی دهد او همواره در حال بدست آوردن است . ارد بزرگ


بخشندگی ، داشته است نه تباه شده . ارد بزرگ


اگر آدمیان می دانستند بخشندگی چه داشته بزرگیست هیچ گاه از آن دوری نمی گزیدند . ارد بزرگ


بخشندگان فرمانروایان بی تاج و تخت میانه مردمند . ارد بزرگ


مردم همواره گوش به ندای بخشندگان دارند . ارد بزرگ


برای رسیدن به بلندای بخشندگی باید از آز وجود خویش بگذری . ارد بزرگ

 

اگر پی به شکوه و گستره خرد خویش ببریم هیچ گاه به گردن کشی روی نمی آوریم . ارد بزرگ


گردن کشی آدمیان ، ریشه در ریزی و خردی میدان اندیشه آنان دارد . ارد بزرگ


چه بسیار گردن کشانی که به آنی دچار زبونی شدند . ارد بزرگ



گردن فرازان به خرد روی آوردند و گردن کشان به نابخردی . ارد بزرگ



گردن کشان خیلی زود برده آدمهای بد کردار می گردند . ارد بزرگ

 

آنانکه از رسیدن به ریشه ها هراس دارند ، در روزمرگی دست و پا می زنند . ارد بزرگ



پرداختن به ریشه ها ، کار ریش سفیدان و اهل دانش است . ارد بزرگ


ریشه آدم های سست بنیاد همانند درختان ریشه در مرداب ، لرزان است . ارد بزرگ


وارون بر رشد و شکوه دانش آدمی ، ریشه ادب و منش آدمها ، از دوران دیرین تا کنون بسیار اندک دگرگون شده است . ادب تازیان ، مردم افرنگ و یا خاور نشینان کمترین دگرگونی را در خود داشته است . آنچه دگرگون شده دانش و خرد است . اما ریشه همان دردهای دیرین خویش را بر پشت دارد . ارد بزرگ


آدمها میوه های درختانی هستند که ریشه ای از دیرینه دارند . ارد بزرگ

 

کلید رازهای بزرگ ، در ژرفای کمی نیست . ارد بزرگ


هر چه بلند پروازتر باشیم به رازهای کمتری بر می خوریم . ارد بزرگ


آدمهای کوچک ، رازهایشان هم کوچک است . ارد بزرگ


با آدمهایی که همیشه از شما می خواهند حرفاهایشان را به این و آن نگویید کمتر گفتگو کنید . ارد بزرگ


هر حرفی راز نیست ، اگر سخنی را راز می دانید آن را به کسی نگویید و اگر گفتید دیگر نگویید این را به کسی نگو ! چرا که خود شما توان نگهداری آن را نداشته اید چه برسد به شنونده سخن شما . ارد بزرگ همسران ، اگر رازهای زندگی خویش را بیرون نبرند خیلی کمتر به غم جدایی گرفتار آیند . ارد بزرگ

 

رایزنی نباید سودی روشنی در راهی که نشان می دهد داشته باشد . ارد بزرگ


رایزنی که دوستان فراوان دارد تکیه گاه مناسبی نیست او گرفتار است و اندیشه اش آزاد نیست . ارد بزرگ


رایزنی که کار ، اجرایی می کند ، قابل اعتماد نیست . ارد بزرگ


رایزن کسی است که می تواند از درون پیچیده ترین مشکلات ، ساده ترین و بهترین راهها را بیابد . ارد بزرگ


سخت ترین کارها ، یافتن رایزن است چرا که رایزنهای بزرگ دور از دیدگان مردم ، در اندیشه های دور در حال پروازند . ارد بزرگ

 

بی گمان اولین باژ ، آخرین باژ نخواهد بود . ارد بزرگ



آنکه باژ می گیرد زندگیش بسیار کوتاه است . ارد بزرگ



اگر باژ دادی ایمین مباش ! که این درد را درمانی دگر است. ارد بزرگ



اگر هنجار ها و کارآگان سست باشند همان بهتر که باژ را بدهی . ارد بزرگ



هیچ هنجاری نمی تواند فراتر از جان بی گناهی باشد چه باژ باشد و چه غیر آن . ارد بزرگ

 

سامانه همه گير هستي با آنکه يکنواخت پنداشته مي شود ولي رو به پويش و پيشرفت است . گردش آرام هستي نبايد ما را فريب دهد ، ما بخشي از يک برنامه بزرگ و پيشخواسته در کيهان هستيم  که پيشرفت را در نهاد خود دارد .  ارد بزرگ

 

پوزش خواستن از پس اشتباه ، زيباست حتي اگر از يک کودک باشد. ارد بزرگ

 

در هنگام توانايي اگر بستانکاري ديگران را ندهي ، بويژه هنگامي که او درمانده باشد ، فر و جايگاه خويش را براي هميشه از دست مي دهي . ارد بزرگ

 

هميشه بين خود و همسرت بازه اي را نگاهدار تا به خواري گرفتار نشوي . ارد بزرگ

 

ميهماني هاي فراوان  از ارزش آدمي مي کاهد ، مگر ديدار پدر و مادر . ارد بزرگ

 

خويشتن و مردم را هنگامي مي شناسي ، که تنها شوي . ارد بزرگ

 

خوارترين کارفرما کسي است که با ندادن و يا کم کردن دستمزد زير دست فرمانروايي مي کند . ارد بزرگ

 

بخشيدن تخت و اورنگ به خويشاوندان ، از زبوني است . ارد بزرگ

 

دارايي برآزندگان ، دلي سرشار از اميد است به پهنه و گستره آسمانها . ارد بزرگ

 

بهترين آموزگار استاد ، شاگرد اوست . ارد بزرگ

 

اگر مي خواهي بزرگ شوي ، از کردار نيک ديگران فراوان ياد کن . ارد بزرگ

 

هرگز به کودکانتان نگوييد پيشه آينده اش چه باشد همواره به او ادب و ستايش به ديگران را آموزش دهيد چون با داشتن اين ويژگيها هميشه او نگار مردم و شما در نيکبختي خواهيد بود و اگر اينگونه نباشد هيچ پيشه اي نمي تواند به او و شما بزرگواري بخشد . ارد بزرگ

 

هيچ گاه براي آغاز دير نيست ، همين بس که به خود بگويم اين بار کار نا تمام را ، پايان مي دهم . ارد بزرگ

 

ميان گام نخست و آرمان بازه اي نيست ، آنچه داريم  اندازه نيروي کنوني ماست . ارد بزرگ

 

در پشت هيچ در بسته اي ننشينيد  تا روزي باز شود . راه کار ديگري جستجو کنيد  و اگر نيافتيد همان در را بشکنيد . ارد بزرگ

 

بيچاره مردمي که فرمانروايانشان ، شاگردان رسانه ها باشند . ارد بزرگ

 

فرودستان ، در بهترين هنگامه هم ، بهانه هاي فراوان ، براي انجام ندادن کار هاي خويش دارند . ارد بزرگ

 

هيچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان هاي خويش بترس . ارد بزرگ

 

رايزني با خردمندان ، پيروزي در پي دارد . ارد بزرگ

 

ه کوهستان مي نگرم ، درونم سرشار از نيرو مي شود کوهها سر فرود مي آورند ، و مي گويند : باز ما را درخواهي نورد . ارد بزرگ

 

سردمداران ناشايست ترسشان از ناکارآمديشان نيست ، دوري از فرمانروايي آنها را مي ترساند ! .ارد بزرگ

 

اميدوار مباش ديگران همراهيت کنند ، تنها به درمان دردهاي روزگار خويش بيانديش .  ارد بزرگ

 

مردمان توانمند در ميان جشن و بزم  نيستند . آنها در هر دم به آرماني بزرگتر مي انديشند  و براي رسيدن به آن  در حال پيکارند . ارد بزرگ

 

مستمند کسي است ، که دشواري و سختي نديده باشد . ارد بزرگ

 

قهرمان هاي آدمهاي کوچک ، همانند آنها زود گذرند . ارد بزرگ

 

نامداري بي نيک نامي ، به پشيزي نمي ارزد . ارد بزرگ

 

دوستي که نوميدنامه مي خواند ، هميشه سوار تو  و پيشدار دورخيزهاي بلندت خواهد شد . ارد بزرگ

 

آن که پند پذير نيست ، در حال افتادن در چاله سستي و زبوني است . ارد بزرگ

 

دست استاد خويش را ببوس ، چون او هم پدر است هم پرورنده خرد . ارد بزرگ

 

با ترشرويي به ميان مردم رفتن ، تنها از بيماران ساخته است .  ارد بزرگ

 

ر و پدر ، زندگيشان را با فروتني به فرزند مي بخشند .  ارد بزرگ


فرومايگان پس از پيروزي ، همآورد شکست خورده  خويش را به ريشخند مي گيرند . ارد بزرگ


اگر دشمنت با روي خوش نزديکت شد ، در برابرش خموش باش و تنهايش بگذار . ارد بزرگ


دل کيهان را اگر بگشاييم اين سخن را خواهيم شنيد " هر کنشي واکنشي را در پي دارد " پس بر اين باور باشيد ! همه کردار ما چه خوب و چه زشت ، بي بازگشت نخواهد بود . ارد بزرگ

 

همواره تنهايي ، توانايي به بار مي آورد .  ارد بزرگ

 

براي پرش هاي بلند ، گاهي نياز است چند گامي پس رويم . ارد بزرگ

 

آموزگار مي تواند با رفتار و گفتارش کشوري را دگرگون سازد . ارد بزرگ


پيامد دانايي ، پذيرفتن بار ساماندهي ديگران است .  ارد بزرگ


هنرمندان ناب ، هر روز در برابر ديدگان مردم نيستند . ارد بزرگ


نيرنگ پيران بدنهاد ، تنها با مرگ به پايان مي رسد . ارد بزرگ


نمي توان اميد داشت ، آدم هاي کوچک رازهاي بزرگ را نگاه دارند. ارد بزرگ

 

آنکه به خرد توانا شد ، ترس برايش نامفهوم است . ارد بزرگ

 

کين خواهي از خاندان يک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نيروي آدمهاي  فرهمند . ارد بزرگ

 

از آه و نفرين بزرگان و ريش سفيدان هر ايلي بايد ترسيد . ارد بزرگ

 

گيتي در جنگ و آوردي بزرگ در گردش است . انديشه و تلاش خردمندان از يک سو و پوزخند اهريمن و روان ديوپيشگان از سوي  ديگر ، معرکه اين جهان گذارا  است . ارد بزرگ

 

چه نشاني از بد انديش بجاست ؟ هيچ . ارد بزرگ

 

در برف ، سپيدي پيداست . آيا تن به آن مي دهي ؟ بسياري با نماي سپيد نزديک مي شوند که در ژرفناي خود نيستي بهمراه دارند .  ارد بزرگ


اندرز پيران ، بيشتر زمان ها مملو از خون و درد است که بدبختانه جوان از فهم آن ناتوان است . ارد بزرگ


دودمان بي نيا و مرد کهن ، به هزار آيين اهريمني گردانده مي شود . ارد بزرگ

 

روز هاي خوش براي کژانديش بسيار کوتاه و روز کيفر بسيار دراز . ارد بزرگ

 

گِره هاي که به هزار نامه دادگستري باز نمي شود ، به يک نگاه و يا نداي ريش سفيدي گشاده مي گردد . ارد بزرگ

 

هر آنکه خردمندتر است  اهريمن بيشتر به او حمله مي کند . در ميدان جنگ و آورد او هزاران فتنه و افسون کشته شده را خواهي ديد . ارد بزرگ

 

اگر نتوانيم به تبار خويش ساماني درست دهيم ، مانند اين است که در خانه ايي بي ديوار زندگي مي کنيم  . ارد بزرگ

 

ميوه کشتن ، کشته شدن است . ارد بزرگ

 

انديشه و سخن ريش سفيدان برآيند بردباري ، مردمداري و سرد و گرم چشيدگي روزگار است .  ارد بزرگ


غروب جان آدمي ، سپيده دمي به جهان ديگر است . ارد بزرگ

 

مهم ترين رازهاي نهان سياست بازان ، چيزي جز پيگري انديشه مردم کوچه و بازار نيست . ارد بزرگ

 

ريش سفيد داراترين به انديشه است نه به دارايي و اندوخته . ارد بزرگ

 

آنکه راستي نپويد گرفتار آميزش با اهريمن است ، فرزند اين آميزش فتنه است و شورش . ارد بزرگ

 

دانش امروز  فر بسياري در پي داشته ، اما  نيروي جاري سازي آرامش به روان ما را ندارد . امنيت را  بزرگان خردمند به ما مي بخشند .  ارد بزرگ

 

چو گرماي تن مردان کهن به آسمان پر کشيد با يادشان انديشه هواخواهان خويش را گرما دهند .  ارد بزرگ

 

ريش سفيدان ، زنجير ارتباط نسل ها هستند . و قوم بدون ريش سفيد ، گذشته اي کم رنگ دارد و  آيين هاي به جاي مانده ، به هزار گونه ، تفسير مي شود . ارد بزرگ

 

فرزند نانجيب ، آتش عمر پدر است . ارد بزرگ

 

نانکه تيشه به ريشه بزرگان و ريش سفيدان مي زنند خود و فرزندانشان را بي پناه خواهند ساخت . ارد بزرگ

 

براي نزديکي و همگرايي قوم خويش ، کمک بهم و ستيز با ناداني و ناراستي را پيش گيريد .  ارد بزرگ

 

بي مايگي و بدکاري پاينده نخواهد بود ، گيتي رو به پويندگي و رشد است . با نگاهي به گذشته مي آموزيم  آدميان، اشتباهاتي همچون : برده داري ، همسر سوزي و ... را رها نموده است ،  خردورزي ! آدمي را پاک خواهد کرد .  ارد بزرگ

 

سرپرستاني که از ارزش سربازي مي کاهند ، و پدر و مادراني که ، پيشدار ميهنداري فرزندان خويش مي شوند ، به کشورشان پشت کرده اند  . ارد بزرگ


پشتيباني از داشته ديگران ، پشتيباني از داشته خود ماست . ارد بزرگ

 

هنگامي که مي خواهي وظيفه و بايسته خويش را انجام دهي از کسي فرمان نگير .  ارد بزرگ

 

هماي بخت بر شانه ات نخواهد نشست مگر آنکه شانه اي به گستره و پهناي کوهستان داشته باشي . ارد بزرگ

 

براي رسيدن به کاميابي نبايد از شکست هاي پيشين خيلي ساده بگذريد ، شناخت موشکافانه آنها ، پيشرفت شما را در پي خواهد داشت . ارد بزرگ

 

بدان همواره آنکه براي رسيدن به تو از همه چيزش مي گذرد روزي تنهايت خواهد گذاشت، اين هنجار دردناک زندگي است . ارد بزرگ

 

هيچ گاه عشق به همدم را پاينده مپندار و از روزي که دل مي بندي اين نيرو را نيز در خويش بيافرين که اگر تنهايت گذاشت نشکني و اگر شکستي باز هم ناميد نشو  چرا که آرام جان ديگري در راه است . ارد بزرگ

 


جايگاه ارزيابي و نقد شما بر کارکرد ديگران ، مي تواند آغازگاه نخستين گام شما براي سازندگي باشد . ارد بزرگ

 

آدمهاي بزرگ و انديشمند ، بسيار اشک مي ريزند . ارد بزرگ

 

فرمانروايان بي خرد ، مردم را شاگرد خويش مي پندارند . ارد بزرگ


مينديش که ديگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند .  ارد بزرگ


اگر شناخت زن و مرد نسبت به ويژگي هاي دروني و بيروني يکديگر بيشتر گردد کمتر دچار گسست مي شوند . ارد بزرگ

 

سرآمد اين جهاني شما هر چه بزرگتر باشد سرنوشت زيباتري در برابر شماست . ارد بزرگ

 

هر چه بلند پروازتر باشيد تپش دلتان کمتر خواهد شد . فشار و دردهاي روانيتان نيز  . ارد بزرگ

 

برآزندگان مست شرآب هزاران ساله تاريخ کشورخويشند سخن آنان جز آهنگ خزيش و رشد نيست . ارد بزرگ

 

آدمهاي پاک نهاد درهاي وجودشان را پس از ناسپاسي مي بندند نه پيش از آن .  ارد بزرگ

 

يم  آنگونه باشد که ما مي گويم .   ارد بزرگ

 

اگر ديگران را با زيباترين منشها و صفات بخوانيم چيزي از ارزش ما نمي کاهد بلکه او را دلگرم ساخته پيرامونيان ما چه بخواهيم و يا نخواهيم بر انديشه هاي ما اثر خواهند گذاشت .  ارد بزرگ

 

آرمان و انگيزه هويدا ، ويژگي آدم کار آمد است .  ارد بزرگ

 

آنکه درست سخن نمي گويد داناترين هم که باشد همگان بي سوادش مي پندارند . ارد بزرگ

 

هيچ گاه در برابر فرزند ، همسرتان را بازخواست نکنيد . ارد بزرگ

 

فرمانروا با انديشه وزيران توانمند خويش فرمانروايي مي کند . ارد بزرگ

 

پرسش روشن شاگرد از پاسخ استاد ارزشمندتر است . ارد بزرگ

 

همه آدميان به شيوه هاي گوناگون سختي هاي روزگار را مي چشند . ارد بزرگ

 

ارزش استاد را دانستن هنر نيست ، بلکه بايستگي و وظيفه است . ارد بزرگ


آنکه پرسشهاي پراکنده در وادي هاي گوناگون را همزمان مي پرسد ، تنها مي خواهد زمان و نيروي استاد را تباه کند . ارد بزرگ

 

درون ما با تمام جزئيات ، از نگاه تيزبين اهل خرد پنهان نيست .  ارد بزرگ

 

بکار گيري آشنايان در يک گردونه کاري برآيندي جز سرنگوني زود هنگام سرپرست آن گردونه را به دنبال نخواهد داشت .  ارد بزرگ


ميهن پرستي هنر برآزندگان نيست که آرمان آنان است . ارد بزرگ

 


آهنگ دلپذير ، ريتم و آواي طبيعت است. ارد بزرگ


بي پايبندي به نظم در گيتي  ، ويژگي آدمهاي گوشه گير است که عشق و احساس را سپر ديدگاههاي نادرست خود مي کنند.  ارد بزرگ


هنگام گسست و بريدن از همه چيز ، مي تواني بسياري از نداشته ها را در آغوش کشي . ارد بزرگ


خودبيني ، خواستگاهش درون است که آدمي را شيفته خويش مي سازد و وارون بر اين خواستگاه افتادگي پيرامون ماست ، که همگان را به سوي ما مي کشاند .  ارد بزرگ

 

بدبخت کسي است که نمي تواند ناراستي خويش را درست کند . ارد بزرگ

 

ميان اشک مرد و زن فاصله و بازه اي از آسمان تا زمين است . ارد بزرگ

 

نگاه که شب فرا رسيد و همه پديدگان فرو خُفتند ابردرياها به پا مي خيزند، آيا تو هم بر مي خيزي ؟ ارد بزرگ

 

آنکه نمي تواند از خواب خويش براي قراگيري دانش و آگاهي کم کند توانايي برتري و بزرگي ندارد . ارد بزرگ

 

گيتي همواره در حال زايش است و پويشي آرام در همه گونه هاي آن در حال پيدايش است . ارد بزرگ


بزرگترين نابکاري آن است که بپنداريم براي آنکه برترين باشيم بايد دست به ويرانگري چهره ديگران بزنيم . ارد بزرگ

هر قدر به ديگران احترام بگذاريم ، به ما احترام خواهند گذاشت . ارد بزرگ

 

وزن يک تهمت ، سنگين تر از هزار هزار دشنام است . ارد بزرگ

 

ناداني ، خودخواهي به بار مي آورد . ارد بزرگ

 

هيچ پير جهان ديده اي منکر برآيند زهرآلود ، دارايي حرام در زندگي آدمي نيست . ارد بزرگ

 

تنهايي براي جوان ارزشمند ، و براي پير آزار دهنده است . ارد بزرگ

 

نادان هميشه از آز و فزون خواهي خويش خسته است . ارد بزرگ

 

آسودگي آدمي ، به گنج و دينار نيست که به خرد است و روشن بيني . ارد بزرگ

 

بدانديش هميشه ، کارش گره  مي خورد . ارد بزرگ

 

نيکي برآيند خرد است ، در دل و روان آدمي . ارد بزرگ

 

خاموشي بيشه نبرد ، فريادها در سينه دارد .  ارد بزرگ

 

اهل خرد و فرهنگ هميشه زنده اند . ارد بزرگ


آسيب ديده هميشه درهاي روياهايش کوچک و کوچکتر مي شود ، مگر با اميد که شرايط ما را دگرگون مي سازد . ارد بزرگ


پيران جهان ديده براي گفتگو  مانع تراشي نمي کنند . ارد بزرگ


آغاز هر روز، نو شدني دوباره است ، و زماني براي پويايي بيشتر . ارد بزرگ

 

استخوان بندي فرياد ، پاسخ هزاران ستم بي صداست . ارد بزرگ

 

آنکه مي دزدد ، جز حق خويش چيزي نمي ستاند . اما اين ستاندن نفرين و خواري ابدي در پي دارد . ارد بزرگ

 

هميشه بدنبال سرنوشتي بهتر براي خود باش ، و اگر کسب دانش  آرمانت است هر آنچه در اين مسير رنج ببري ارزشش را دارد . ارد بزرگ

 

جام عمر را جز با مي دلدادگي به خرد و دانش پر مکن . ارد بزرگ

 

مرد دلير بهنگام ستيز و نبرد ، همراهانش را نمي شمارد . ارد بزرگ

 

راز اندوختن خرد ، يکرنگي است و بخشش . ارد بزرگ


سرآمد دشواري و سختي دانايست و دانا چشم خويش را بر  بسياري از زيبايي هاي زود گذر گيتي خواهد بست . ارد بزرگ

 

خواسته مراد از مريد خاموشي و ژرف نگريست ، و خواهش مريد از مراد ، نشان دادن مسير پيشرفت .  ارد بزرگ

 

از سفر کرده ، ارزش سرزمين مادري را بپرس . ارد بزرگ


آنگاه که نمي دانم چه مي گويم ، جز راستي چيزي بر زبانم جاري نيست . ارد بزرگ

 

براي ماندگاري ، رويايي جز پاکي روان نداشته باش . ارد بزرگ

 

ياد اشک و شيفتگي ، آويزه خاموش دلهاست . ارد بزرگ

 

هر پيوستني آگاهي و ميوه اي نو ارمغان مي آورد . ارد بزرگ

 

خودت را بشناس اما به آن مبال  . ارد بزرگ

 

آنکه براي بهروزي آدميان تلاش مي کند و راه درست را نشان مي دهد بارها و بارها مي زيد و تا ياد و سخنش جاريست او زاده مي شود و باز هم . ارد بزرگ

 

راه آشتي را کسي بايد بيابد که خود سبب جدايي شده است .  ارد بزرگ

 

ارزش پيمان شکن ، باندازه کفن هم نيست .  ارد بزرگ

 

نگاه زمينيان ،  تهي است از انوار آسمانيان . ارد بزرگ

 

اگر در بند زندگي روزمره تان شويد نمي توانيد گامي بسوي بهروزي بردارد .  ارد بزرگ

 

نگاه آدمهاي کوچک ، چه زود پر مي شود و لبريز .  ارد بزرگ


بسياري در پيچ وخم  يک راه مانده اند و همواره از خويشتن مي پرسند : ما چرا ناتوان از ادامه راهيم . بدانها بايد گفت مي داني در کجا مانده اي؟ همانجاي که خود را پرمايه دانسته اي. ارد بزرگ


بسياري بخاطر برآيند هنجارهاي دروني اشان بين نماي سپيد  و پاکي در اشتباهند . ارد بزرگ

 

ره آورد سفر در درون آدمي ،  به جز خرد و پيشرفت نيست . ارد بزرگ

 

آنکه در بيراهه قدم بر مي دارد آرمان و هدف خويش را گم کرده است . ارد بزرگ

 

رهايي و آزادي ، برآيند پرستش خرد است و دانايي . ارد بزرگ

 

خستين گام بهره کشان کشورها ، ابتدا نابودي بزرگان و ريش سفيدان است و سپس تاراج دارايي آنها . ارد بزرگ

 

آدم خردمند ، تار و پودهاي اصلي زندگي را مي يابد . ارد بزرگ

 

آنکه کارش را دوست ندارد خيلي زود پير مي شود . ارد بزرگ

 

هنر خوراک روان و هنرمند آفريننده آن است . بارگاه هنر  با هيچ جايگاهي درخور ارزيابي نيست . ارد بزرگ

 

شورشهاي آدميان ، با بسامدهاي پر نيروي کيهان خيلي زود به سامانه درست خويش باز مي گردد . ارد بزرگ


سازگاري با زيستگاه و تلاش براي بهتر شدن جايگاه کنوني ويژگي ناب آدمهاي پاک است .  ارد بزرگ


سربازي که مي ترسد ، جان خود و  ديگر سربازان را به خطر مي افکند . ارد بزرگ
همواره آدميان محيط  و چنبره بدي و پليدي را با دانش و انديشه برتر خويش بسته و بسته تر مي سازند . ارد بزرگ


تاراج و شورش هيج گاه بهانه تاراج  و شورش ديگر نيست . ارد بزرگ


جشن هاي بزرگ انگيزه افزايش باروري و پويايي آدميان مي شود . ارد بزرگ

 

خوش نامي بزرگترين فر و افتخار هر آدمي است . ارد بزرگ

 

بسياري از چيزهاي را که مي خواهيم داشته باشيم مي توانيم با نشان دادن توانمندي خويش به آساني بدست آوريم . ارد بزرگ

 

پيش از آنکه با کسي پيماني ببنديد ، دمي درباره توانايي خود در اجراي آن بينديشيد و سپس پاسخ گوييد . ارد بزرگ

 

براي ربودن دل آدميان بايد بر هم پيشي گرفت و اين  زيباترين آورد زندگي است . ارد بزرگ

 

جز ناميدي و افسردگي هيچ بن بستي در زندگي آدمي نيست . ارد بزرگ

 

ديدگاه خوب مردم ، بهترين پشتيبان برگزيدگان است . ارد بزرگ

 

خود را براي پيشرفت مردم ارزاني دار تا مردم پشتيبان تو باشند . ارد بزرگ

 

آنگاه که سنگ خويشتن را به سينه مي زنيد نبايد اميد داشته باشيد همگان فرمانبردار شما باشند . ارد بزرگ

 

خوار نمودن هر آيين و نژادي به کوچک شدن خود ما خواهد انجاميد . ارد بزرگ

 

فزون خواهي براي داشته هاي ما زيانبار است . ارد بزرگ

 

برآزندگان سپاه ياران خويش را تنها در آمدگان و زندگان نمي بينند . ارد بزرگ

 

سختي هاي بزرگ به آدمي نيرويي دو چندان مي بخشد . ارد بزرگ


فرهنگ هاي همريشه ، انگيزه اي توانمند است که موجب همبستگي کشورها در آينده مي گردد . ارد بزرگ

 

اگر براي رسيدن به آرزوهاي خويش زور گويي پيشه کنيم ، پس از چندي کساني را در برابرمان خواهيم ديد که ديگر زورمان بدانها نمي رسد . ارد بزرگ

 

آب و هوا ، بر جهان بيني ، پبوندهاي مردمي و انديشه ما تاثيرگذار است . ارد بزرگ

 

اهل فرهنگ و هنر ، سازندگان آينده اند . ارد بزرگ

 

شالوده و زيربناي گسترش هر کشور ، فرهنگ است . ارد بزرگ

 

با گذشت ، شما چيزي را از دست نمي دهيد بلکه بدست مي آوريد . ارد بزرگ


آنکه به سرنوشت ميهن و مردم سرزمين خويش بي انگيزه است ارزش ياد کردن ندارد . ارد بزرگ

 

شکست هاي زندگي ، درهاي پيروزي را  مي گشايد و خودپسندي درهاي پيروزي را يکي پس از ديگري مي بندد . ارد بزرگ

 

کوشش هاي سياسي براي جوانان ، مردابي مرگبار است . ارد بزرگ

 

آنانکه پژوهش کرده اند تنها کمي به داشته هاي دروني خويش و رازهاي کيهاني آشنا شده اند و اين رويکرد نمي تواند دستاويزي براي کوچک شمردن ديگر کسان گردد چرا که بسياري به اين رازها پي مي برند بي کوچکترين بررسي و پژوهشي، آنها با کار و همچنين نگرش در نمايه هاي هستي به بسياري از ناگفته ها پي مي برند .  ارد بزرگ

 

هيچ دوستي بهتر از تنهايي ، براي اهل انديشه نيست . ارد بزرگ

 

براي آنکه همواره دوستانمان را نگاه داريم بهتر است همواره فاصله و بازه اي ميان خود و آنها داشته باشيم  . ارد بزرگ


جريان هاي آلوده به مرداب خواهند رسيد سخن گفتن از آنها، زندگيمان را تباه مي سازد . ارد بزرگ

 

آرمان ما نبايد موجب نابودي ديگران گردد آرماني ارزشمند است که بهروزي ما و ديگران را در پي داشته باشد . ارد بزرگ

 

ناراستي ها يمان را بپذيريم چرا که بهانه آوردن ،  دو چندان آنها را سنگين مي کند  . ارد بزرگ
جهان همواره در حال دگرگوني و رشد است نبايد اين پويندگي را زشت دانست ،  بايد همراه بود و سهمي از اين رشد را بر عهده داشت . ارد بزرگ

ميهن دوستي ، دسته و گروه نمي خواهد ! اين خواستي است همه گير ، که اگر جز اين باشد بايد در شگفت بود . ارد بزرگ

 

 آزادي باجي به مردم نيست ! چرا که مال و داشته آنهاست. ارد بزرگ

 

ابله ترين آدميان آنانيند که  با مسخره نمودن شايسته گان شاد مي گردند . ارد بزرگ

 

آدمياني اندک ، تنها به هدف مي انديشند  ! و بسيار کسان که هدفشان جز خانه نشين کردن همان گروه و دسته کوچک نيست . ارد بزرگ

 

پيشرفت تنها در سايه آمادگي هميشگي ما بدست مي آيد . ارد بزرگ


بزرگترين اشتباه و چاله زندگي يک زياده خواه  ، در  آنست که پيش از کسب آمادگي لازم  پشت ميز مديريت بنشيند . ارد بزرگ

 

پادشاهي که مردمش از او فروتر بنشينند در فزوني و برتري نيست او در ته چاه کبر و خود بيني فرو افتاده است . ارد بزرگ

 

آنکه بر کردار خويش فرمانروايي کرد و دليرانه بسوي راه هاي نارفته رفت بي گمان آموزگار آيندگان خواهد شد . ارد بزرگ

 

دوستي تنها برآيند نياز ما نيست از خودگذشتگي نخستين پايه دوستي ست . ارد بزرگ

 

ستايش گران ميهن ،  زنان و مردان آزاده اند . ارد بزرگ


انديشمندان را شايد بتوان ناديده گرفت و يا بزور خفه شان نمود ! اما تاريخ ، گواه هزاران سال فرياد رساي آنان بوده و هست . ارد بزرگ

 
هيچ گاه از راستي و درستي خويش آزرده مباش چون هميشه در انتهاي هر داستان تو برنده ايي ! . ارد بزرگ

 

با فريب شايد بتوان چيزي بدست آورد اما در نهايت همان دستاورد مايه تباهي خواهد بود . ارد بزرگ

 

نخستين گام در راه پيروزي ، آموختن ادب است و نکو داشت ديگران . ارد بزرگ

 

اسطوره ها زاينده اند ! آنان براي فرزندان سرزمين خويش همواره اميد به ارمغان مي آورند . ارد بزرگ

 

توان آدميان را، با آرزوهايشان مي شود سنجيد. ارد بزرگ


آنکه برنامه ها را از پايان به آغاز ، مورد گفتگو و ارزيابي قرار مي دهد بر راستي در حال سرپوش گذاري بر روي چيزي است . ارد بزرگ


گفتگو با آدميان ترسو ، خواري بدنبال دارد. ارد بزرگ

 

آدمي مي تواند بارها و بارها به شيوه هاي گوناگون قهرمان شود . ارد بزرگ


انديشه همه گير مردمي هميشگي نيست زيرا همواره دستخوش دگرگوني بدست جوانان پس از خود است ورود جوانان به آرامي ، آرمانهاي نو  پديد مي آورد ، و اگر آرمان گذشتگان نتواند خود را بازسازي کند ناگريز  نابود مي گردد . ارد بزرگ

 

برآزندگان به گفتار سخيف و کم ارزش زندگي خويش را تباه نمي سازند . ارد بزرگ

 

دوستان فراوان نشان دهنده کاميابي در زندگي نيست ، بلکه نشان نابودي زمان ، به گونه اي گسترده است. ارد بزرگ

 

اگر دست تقدير و سرنوشت را فراموش کنيم  پس از پيشرفت نيز افسرده و رنجور خواهيم شد . ارد بزرگ

 
آنکه پياپي  سخنتان را مي برد ، دلخوش به شنيدن سخن شما نيست . ارد بزرگ


مرداني که بيشتر از جايگاه و هنجار زنان پشتيباني مي کنند خود بيشتر از ديگران به نهاد زن مي تازند . ارد بزرگ


خنده فراوان و بلند و پيگير ، نفير فرا رسيدن هنگامه رنج و سختي است.  ارد بزرگ

 

باش ، و اگر درشب و سياهي  آغاز شد از اميد در خود چراغي بيافروز که پگاه خوشبختي نزديک است. ارد بزرگ

 

گاهي تنها راه درمان روانهاي پريشان ، فراموشي است.  ارد بزرگ



اهل خرد ، پيشتاز روزگار خويش اند . ارد بزرگ

 

نقد و ارزيابي بي کينه ، پاداشي است که ارزش آن را بايد دانست .  ارد بزرگ



مردمان توانمند  در خواب نيز ، رهسپار جاده پيشرفتند .  ارد بزرگ



برآزندگان گرما بخشند ، سخن و گفتار آنان راه روشن آيندگان است . ارد بزرگ

 

آنکه  ديگران را ابزار  پرش خويش مي سازد ، تنها خواهد ماند .  ارد بزرگ

 

بزرگترين کارخانه نابودي توانمنديها ، آيين آموزشي نادرست است. ارد بزرگ

 

هم رنگ ديگر کسان شدن ، باور هيچ کدام از بزرگان نبوده است .  ارد بزرگ


دشمني و پادورزي ، به آدم خردمند انگيزه زندگي مي دهد .  ارد بزرگ

 

آدم بي مايه ، همه افراد را ابزار رسيدن به خواسته هاي خويش مي سازد . ارد بزرگ

 

آدم هاي بزرگ به خوشي هاي کوتاه هنگام تن نمي دهند .  ارد بزرگ

 

براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود .  ارد بزرگ

 

جايي که شمشير است آرامش نيست .  ارد بزرگ

 

ريشه کارمند نابکار ، در نهاد سرپرست و مدير ناتوان است .  ارد بزرگ

 

اگر به سخني که گفته ايد با تمام وجود پايبند هستيد، ديگر نيازي نيست براي آن پوزش بخواهيد .  ارد بزرگ

 

نرمدلي و نرمش منش آدمي است و سنگدلي و سختسري منش اهريمن.  ارد بزرگ


گفتگو با خردمندان و دانشوران ، پاداشي کمياب است . ارد بزرگ

 

فرمانرواياني که يک شبه داراي توان مي شوند ،  با تلنگري فرو مي ريزند . ارد بزرگ

 

انديشه و انگاره اي که نتواند آينده اي زيبا را مژده دهد ناتوان و بيمار است . ارد بزرگ

 

کارمندان نابکار ، از دزدان و آشوبگران بيشتر به کشور آسيب مي رسانند.  ارد بزرگ

 
دشمن ابزار نابود ساختن آدمي را ، در  درون سراي او جست و جو مي کند . ارد بزرگ


اگر مي خواهي دوستيت پا برجا بماند هيچ گاه با دوستت شريک مشو . ارد بزرگ


آدم خودباور ، هيچ گاه براي رسيدن به ماديات ، ارزشهاي آدمي را زير پا نمي گذارد . ارد بزرگ


آزمودگي آدمها ، از زر هم با ارزشتر است . ارد بزرگ


پيران فريبکار، آتش زندگي جوانانند . ارد بزرگ


هنرمند و نويسنده  مزدور ، از هر کشنده اي زيانبارتر است . ارد بزرگ


بزرگواري ، بي مهر و دوستي بدست نمي آيد . ارد بزرگ

 

اگر جانت در خطر بود بجاي پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاري خويش آگاه سازي . ارد بزرگ


آدمهاي آرمانگرا هنگاميکه به نادرست بودن آرزويي پي مي برند بر ادامه آن پافشاري نمي کنند .  ارد بزرگ

 



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای ارد بزرگ , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , افلاطون , سخنان افلاطون , سخنان زیبای افلاطون , سخنان سنگین , سخنان عمیق , سخنان جالب , دنیای زندگی نامه , , سخنان زیبای بزرگان , سخنان ارد بزرگ , سخنان سنگین , سخنان مفهومی ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 778
نویسنده : شیخ پاسکال

به آنچه که ما را با برخی از انسان ها وابسته میکند نام عشق ندهیم. آلبر كامو

 

بشر تنها آفريده اي است كه نمي خواهد آن باشد كه هست. آلبر كامو

 

هيچكس مجبور نيست انسان بزرگي باشد؛ تنها، انسان بودن كافي است. آلبر كامو

 

کدام یک را ترجیح می‌دهی: آنکه نان‌ات می‌دهد و آزادی‌ات می‌گیرد یا آنکه نان‌ات می‌بُرد و آزادی‌ات می‌دهد؟ آلبر کامو

 

آزاديخواه و دموكرات كسي ست كه امكان اينكه حق با رقيبش باشد را مي پذيرد، پس به رقيبش اجازه مي دهد افكارخودش را بيان كند و مي پذيرد كه به دلايل رقيبش بينديشد. آلبر كامو

 

فرد منتخب من براي انتصاب شدن بايد مورد تأييد گروه اقليت هم باشد، حتي اگر توسط اكثريت بالا آمده باشد. آلبر كامو

 

زماني كه پول حاكم باشد، عدالت و آزادي وجود نخواهد داشت. آلبر كامو

 

يك حكومت مي تواند قانوني باشد ، اما زماني مشروعيت خواهد داشت كه در رأس ملت در نقش يك داور عدالت را تضمين كند و منافع عمومي را با آزاديهاي فردي جفت و ميزان كند. آلبر کامو

 

قانوني كه مختص قدرتهاي مالي و نقشه ها و طرحهاي پشت پرده و جاه طلبيهاي شخصي باشد فساديست كه بي عدالتي را مجاز مي كند. آلبر كامو

 

آزادی چیزی نیست مگر مجال بهتر شدن. آلبر كامو

 

در جهانی که ناگهان از هر خیال واهی و از هر نوری محروم شده است انسان احساس می کند که بیگانه است. در این تبعید دست آویز و امکان برگشتی نیست . چون از یادگار زمانهای گذشته و یا از امید ارض موعود هم محروم شده است. آلبر كامو

 

فردا و دیروزباهم دست به یکی کرده.دیروز با خاطراتش مرا فریب داد.فردا با وعده هایش مرا خواب کرد وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود... آلبر کامو

 

همهٔ انسانها به طور یکسان محکوم‌اند که روزی بمیرند...
ایستاده مردن بهتر از زانو زده زیستن است. آلبر كامو



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای البر کامو , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , رجب علی , رجب علی خیاط , سخنان بزرگان , گزیده های سخنان , سخنان جالب , داستان , دنیای زندگی نامه , سخنان البر کامو , سخنان کامو , البر , البرکامو , فیلسوف , فلسفه , علمی , دانشمندان , خبری , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 756
نویسنده : شیخ پاسکال

دستم بوی گل می داد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اما هیچ کس فکر نکرد شاید من شاخه گلی کاشته باشم. چه گوارا

 

 

رسالت یک انسان برای رسیدن به آزادی در صف ایستادن نیست بلکه بر هم زدن صف است. چه گوارا

 

یک انقلابی واقعی همان جایی خدمت می کند که به او احتیاج است. چه گوارا

 

می دانستم در لحظه‌ای که روح بزرگ حاکم، ضربه‌ای می زند تا تمام بشریت را به دو دسته مخالف تقسیم کند، من در کنار مردم عادی خواهم بود. چه گوارا

 

رهبران بی رحم تعویض می شوند تا رهبر دیگری بی‌رحم شود. چه گوارا

 

انقلاب، سیبی نیست که پس از رسیدن می افتد، ما باید به افتادن مجبورش کنیم. چه گوارا

 

اگر تو در برابر هر بی‌عدالتی از خشم به لرزه می افتی؛ بدان که یکی از رفقای من هستی(یکی مثل من هستی). چه گوارا

 

ما هرگز نمی‌توانیم از داشتن چیزی برای زندگی مطمئن شویم تا وقتی که برای آن مایل به مردن باشیم. چه گوارا

 

سکوت استدلالی است که معانی دیگری را به دوش می‌کشد. چه گوارا

 

ما نباید نزد مردم برویم و بگوییم: ما آمده‌ایم تا شما را زیر بال وپر خود گرفته و فقیرنوازی کنیم، یا علم خودمان را به شما تعلیم دهیم، کمبود فرهنگتان، جهلتان را از مسائل ابتدایی و اشتباهاتتان را به خودتان گوشزد کنیم. به جایش باید با ذهنی پژوهنده و روحی فروتن، از منبع عظیم دانایی و خرد ِ مردم بهره بگیریم. چه گوارا

 

من نه یک مسیحی هستم و نه یک بشردوست. من هرچیزی به جز یک مسیحی هستم، و بشردوستی در مقایسه با باور من دارم بی‌ارزش به‌نظر می‌رسد. من به‌جای این‌که اجازه بدهم به یک صلیب میخ‌کوبم کنند، با هر سلاحی که دستم به آن برسد پیکار خواهم کرد. چه گوارا

 

در یک انقلاب، انسان یا پیروز می‌شود یا می‌میرد، اگر آن انقلاب واقعی باشد. چه گوارا



:: موضوعات مرتبط: سخنان چه گوارا , ,
:: برچسب‌ها: چه گوارا , سخنان زیبا , سخنان بزرگان , سخنان جالب , بهترین سخنان , سخنان اموزنده , سخنان حکیمانه , سخنان ناب , بهترین های سخنان بزرگان , سخنان دانشمندان , بهترین ها , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1398
بازدید : 894
نویسنده : شیخ پاسکال

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است

(دکتر علی شریعتی)

 

***************************

 

دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند ( دکتر علی شریعتی )

 

***************************

 

اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است ( دکتر علی شریعتی )


***************************

 

اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است (دکتر علی شریعتی)

 

***************************

 

وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم (دکتر علی شریعتی)

 

***************************

 

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری (دکتر علی شریعتی)

 

***************************

 

به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.آدم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد (دکتر علی شریعتی)

 

***************************


خدایا به هر که دوست میداری بیاموز که عشق ورزیدن بهتر از زندگی کردن است و به هر که دوست‌تر میداری بچشان که دوست داشتن بهتر از عشق ورزیدن است(از نظره دکتر شریعتی عشق تب تندی هست که خیلی زود خاموش میشه و به خاطر همینه‌که دوست داشتن برتر است)

 

***************************

 

من هرگز نمی نالم، قرنها نالیدن بس است. من میخواهم فریاد بزنم، اگر نتوانستم سکوت میکنم، خاموش بودن بهتر از نالیدن است، نالیدن فرزندان ماکیوالیسم را مغرور میکند.......

 

***************************


خدایا زیستنی به من بیاموز که از بیثمری لحظه‌ی مرگ حسرت نخورم. خدایا: تو چگونه زیستن را به من بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم آموخت!!

 

***************************

 

زندگی یعنی آزادی، ایمان، فرهنگ، نان و دوست داشتن

 

***************************

 

 عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است. اگر دوری به طول انجامد ضعیف میشود و اگر تماس تداوم یابد به ابتذال کشیده میشود، و تنها با بیم، امید، تزلزل، اضطراب و دیدار و پرهیز زنده و نیرومند میماند.امّا دوست داشتن با این حالات نا آشناست. دنیایش دنیای دیگریست..........!

 

***************************

 

خدایا همواره تو را سپاس میگزارم که هرچه در راه تو و پیمان تو پیشتر میروم، بیشتر رنگ میبرم، آنها که باید مرا بنوازند میزنند، آنها که باید همگامم شوند ساده راهم میشوند، آنها که باید امیدوارم کنند و تبرئه‌ام کنند، سرزنشم میکنند نومیدم میکنند......تا چشم انتظارم تنها به روی تو باز ماند، تنها از تو یاری طلبم، در حسابی که با تو دارم شریکی نباشد
تاتکلیفم با تو رشن شود.تا تکلیفم با خودم معلوم گردد!!

 

***************************

 

خداوندا من در کلبه حقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرشه کبریایی خود نداری! من خدای چون تو دارم و تو چون خودی نداری!



:: موضوعات مرتبط: سخنان دکتر شریعتی , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , رجب علی , رجب علی خیاط , سخنان بزرگان , گزیده های سخنان , سخنان جالب , داستان , دنیای زندگی نامه , سخنان دکتر شریعتی , سخنان فلسفی , اس ام اس , دنیای اس ام اس , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 767
نویسنده : شیخ پاسکال

من وقت را هدر دادم و اکنون اوست که مرا هدر می­دهد.ویلیام شکسپیر

 

ای جسارت! دوست من باش.ویلیام شکسپیر

 

دوستی نعمت گرانبهائی است ،خوشبختی رادوبرابر می کندوبه بدبختی تخفیف میدهد. ویلیام شکسپیر

 

اگر كسی را دوست داری رهایش كن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده . ویلیام شکسپیر

 

از بزرگی نترس؛ بعضی بزرگ زاده می­شوند، برخی بزرگی را به دست می­آورند و بعضی بزرگی را به دامانشان می­اندازند. ویلیام شکسپیر

 

آه که دروغ چه چهره زیبایی دارد. ویلیام شکسپیر

 

به  لب­هایت خوار و خفیف کردن نیاموز که برای بوسیدن آفریده شده­اند. ویلیام شکسپیر

 

خدا به تو یک صورت داده است و تو از آن صورت دیگری ساخته ای. ویلیام شکسپیر

 

صورت شما كتابیست كه مردم می توانند از آن چیز های عجیب بخوانند. ویلیام شکسپیر

 

به عمقت برو، در بزن و بپرس قلبت چه می­داند. ویلیام شکسپیر

 

اگر کلمات نایاب شوند، به­ندرت بیهوده مصرف می­شوند. ویلیام شکسپیر

 

با خنده و شادی، بگذار چین و چروک­های پیری از راه برسند. ویلیام شکسپیر

 

چقدر بدبختند آنان که صبر و شکیبایی ندارند؛ مگر نه آن است که زخم ذره ذره التیام می­یابد. ویلیام شکسپیر

 

ترسو قبل از مرگش بارها می­میرد؛ دلیر فقط یک بار طعم آن را می­چشد.ویلیام شکسپیر

 

عجیب است که گوش بشر در مقابل نصیحت کر شود ولی نسبت به چاپلوسی شنوا . ویلیام شکسپیر

 

موطن آدمی را در هیچ نقشه جغرافیای نشانی نمی توان یافت، موطن آدمی در قلب همه کسانی است که دوستش دارند! ویلیام شکسپیر

 

چرخ فلک، قایق­هایی را به حرکت در می­آورد که پارو آنها را به حرکت درنیاورده است.ویلیام شکسپیر

 

زندگی داستانی است که یک ابله تعریف می­کند؛ پر از غوغا و هیاهو اما نامفهوم.ویلیام شکسپیر

 

زندگی کمدی است برای کسی که فکر می کند و تراژدی است برای کسی که احساس می کند. ویلیام شکسپیر

 

اگر غبطه خوردن به عزت و شرافت گناه است پس من مجرم­ترین روح زمینم.  ویلیام شکسپیر 

 

چیزی نداشته باشی؛ چیزی برای از دست دادن نداری. ویلیام شکسپیر

 

ظن و گمان همیشه در کمین ذهن گناه­آلود است. ویلیام شکسپیر

 

جهنم خالی است چون همه دیوها اینجا هستند. ویلیام شکسپیر

 

مگر پرتو شمع تا کجا می­رسد؛ مرگ خوب هم در این دنیای حرف نشنو همین قدر می­درخشد. ویلیام شکسپیر

 

من در قید خوشنودی تو، با جوابی که می­دهم، نیستم. ویلیام شکسپیر

 

اگر انجام دادن، به اندازه دانستن نیک از بد آسان بود، نمازخانه­ها کلیسا بودند و کلبه درویشان قصر پادشاهان. ویلیام شکسپیر

 

اگر توانستی با نگاه به بذرهای زمان بگویی کدام جوانه می­زند و کدام نمی­زند، بعد با من حرف بزن. ویلیام شکسپیر

 

نه خوب است و نه بد؛ فکر ماست که از آن خوب یا بد می­سازد. ویلیام شکسپیر

 

زندگی به اندازه یک داستان تکراری که گوش گنگ مرد خواب­آلود را می­آزارد خسته­کننده است.ویلیام شکسپیر

 

مثل امواج که به سوی ماسه­های ساحل شتابانند لحظات ماست که برای رسیدن به پایان بی­قرارند. ویلیام شکسپیر

 

ای خدا، ای خدا! تا کی اسیر پلیدی [ناشی از] دروغ بمانیم. ویلیام شکسپیر

 

عشق جوانتر از آن است که بداند وجدان چیست. ویلیام شکسپیر

 

دختران هیچ نمی­خواهند جز شوهر و وقتی به دست آوردند همه چیز می­خواهند. ویلیام شکسپیر

 

هر که سرگیجه دارد فکر می­کند دنیا دور خودش می­چرخد. ویلیام شکسپیر

 

آدم­ها پنجره را به روی طلوع خورشید می­بندند. ویلیام شکسپیر

 

غرورم با ثروتم از دست رفت. ویلیام شکسپیر

 

چه غم شیرینی است جدایی. ویلیام شکسپیر

 

شیطان برای رسیدن به مقصودش به کتاب آسمانی هم استناد می­کند. ویلیام شکسپیر

 

گوش­هایت را به همه بسپار اما صدایت را به عده­ای معدود. ویلیام شکسپیر

 

به افکارت زبان نده. ویلیام شکسپیر

 

ظرف که خالی باشد صدای بیشتری دارد. ویلیام شکسپیر

 

دوران طلایی پیش روست نه پشت سر. ویلیام شکسپیر

 

اگر اشکی داری آماده شو تا آن را فرو بریزی. ویلیام شکسپیر

 

دیوانه، عاشق و شاعر از یک قماشند: هر سه اهل خیال. ویلیام شکسپیر

 

محتوای جاه­طلبی به­مثابه سایه رؤیاست. ویلیام شکسپیر

 

هنوز هنری خلق نشده که افکار را از روی صورت بازسازی کند.ویلیام شکسپیر

 

هر کس باید با شکیبایی نتیجه رفتارش را تحمل کند.ویلیام شکسپیر

 

وزن دشمن را بیشتر از آنچه به نظر می­آید حساب کن. ویلیام شکسپیر

 

سه ساعت زودتر بهتر از یک دقیقه دیرتر. ویلیام شکسپیر

 

برای آن که کار درست بزرگی انجام بدهی، اشتباه کوچک مرتکب شو. ویلیام شکسپیر

 

آن که تاج بر سر دارد، بی­قرار سر بر بالین ­گذارد .ویلیام شکسپیر

 

محکوم زمانیم و زمان محکوم گذشتن. ویلیام شکسپیر

 

هر آنچه گذشت مقدمه است.ویلیام شکسپیر

 

وقتی پدر به پسر چیزی می­دهد هر دو می­خندند؛ وقتی پسر به پدر چیزی می­دهد هر دو می­گریند. ویلیام شکسپیر

 

وقتی غم می­آید، فقط با یک مأمور مخفی نمی­آید بلکه با چند لشکر از راه می­رسد.ویلیام شکسپیر

 

آهسته و عاقلانه! آنان که تند می­دوند سکندری می­خورند.ویلیام شکسپیر

 

زاده شدن همچون ربوده شدن است، که بعد از آن به عنوان برده فروخته می­شوی. ویلیام شکسپیر

 

یه رفیق تو دربار بهتر از دهشاهی تو کیف جیبیه. ویلیام شکسپیر

 

یه احمق فکر می­کنه عاقله اما یه عاقل می­دونه که احمقه.ویلیام شکسپیر

 

خوبی زیادی هم بد از آب درمیاد. ویلیام شکسپیر

 

بهتره احمق با حضور ذهن باشی تا با حضور ذهن احمق.ویلیام شکسپیر

 

آدم تبهکار می‌رود ولی شرش بعد از او می‌ماند. ویلیام شکسپیر

 

آن کس که جرأت انجام کارهای شایسته دارد، انسان است. ویلیام شکسپیر

 

آن کس که مال مرا بدزدد، چیز بی ارزشی را ربوده‌است، اما آن‌که نام نیک مرا برباید، جزئی از وجود مرا می‌برد که او را غنی نمی‌کند اما در واقع مرا حقیر می‌سازد. ویلیام شکسپیر

 

آیا می‌دانید که انسان چیست؟ آیا نسب و زیبایی و خوش‌اندامی و سخن‌گویی و مردانگی و دانشوری و بزرگ‌منشی و فضیلت و جوانی و کرم و چیزهای دیگر از این قبیل، نمک و چاشنی یک انسان نیستند؟ ویلیام شکسپیر

 

از دست دادن امیدی پوچ و آرزویی محال، خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است. ویلیام شکسپیر

 

اگر در این جهان از دست و زبان مردم در آسایش باشیم، برگ درختان، غرش آبشار و زمزمه جویبار هریک به زبانی دیگر با ما سخن خواهند گفت. ویلیام شکسپیر

 

اگر دوازده پسر داشتم و همه را به طور یکسان دوست می‌داشتم و یازده پسرم را در راه میهن قربانی می‌کردم، بهتر از این بود که یکی پس از دیگری در بستر خواب بمیرند. ویلیام شکسپیر

 

امان از وقتی که مردم، دزد عقل را به گلوی خود بریزند، منظور از دزد عقل، مشروبات الکلی است، واقعأ که هیچ عاقلی این کار را نمی‌کند. ویلیام شکسپیر

 

اندیشه‌ها، رؤیاها، آه‌ها، آرزوها و اشک‌ها از ملازمان جدایی‌ناپذیر عشق می‌باشند. ویلیام شکسپیر

 

ای فتنه و فساد، تو چه زود در اندیشه مردان نومید رخنه می‌کنی. ویلیام شکسپیر

 

بدی‌های ما در دنیا به یادگار می‌ماند و خوبی هایمان همراه با ما به گور می‌رود. ویلیام شکسپیر

 

بذله‌گویی برازنده‌ترین لباسی است که در یک مجلس می‌توان پوشید. ویلیام شکسپیر

 

برای دشمنانت کوره را آنقدر داغ مکن که حرارتش خودت را نیز بسوزاند. ویلیام شکسپیر

 

برای لذت بردن کافیست اندکی احمق باشی. ویلیام شکسپیر

 

به دست آور آنچه را که نمی‌توانی فراموشش کنی و فراموش کن آنچه را که نمی‌توانی بدست آوری. ویلیام شکسپیر

 

تردیدهای ما خائنینی هستند که با نصایح خود، ما را از حمله به دشمن باز می‌دارند، درحالی که تصمیمی راسخ و حمله‌ای به موقع می‌تواند فتح و پیروزی را نصیب ما سازد. ویلیام شکسپیر

 

تملق خوراک ابلهان است. ویلیام شکسپیر

 

جایی‌که تخم محبت کاشته شود، شادمانی می‌روید. ویلیام شکسپیر

 

جوانی و پیری با یک دیگر قابل مقایسه نیستند. جوانی مایه نشاط و سعادت است و پیری موجب فلاکت و حسرت. جوانی نیمروز زندگانی است و پیری شبانگاه ظلمانی. جوانی دوره خودنمایی و شجاعت است و پیری روزگار ترس و مذلت، جوان چون آهوی وحشی با نشاط و غرور در وادی زنگی می‌دود و پیر چون مردی لنگ آهسته و با هزار زحمت ، قدم برمی‌دارد. ویلیام شکسپیر

 

جوانی جرعه‌ای است فرح‌انگیز ولی حیف که به پیری آمیخته‌ است. ویلیام شکسپیر

 

چراغ کوچکی در شب، تاریکی را می‌شکافد و به اطراف نور می‌دهد، کار خوب اگرچه کوچک و ناچیز باشد در نظر من کوچک و ناچیز نیست. ویلیام شکسپیر

 

در سرتاسر اعمال بشر، جزر و مدی موجود است که اگر آدمی در مجرای آن واقع شود، به ساحل سعادت می‌رسد وگرنه سراسر عمر وی در گودال‌های بدبختی و فلاکت سپری خواهد شد. ویلیام شکسپیر

 

در سینه خود شراره‌ای آسمانی دارم که نامش وجدان است.ویلیام شکسپیر

 

دشمنان بسیاری دارید که نمی‌دانند چرا دشمن شما هستند ولی همچون سگ های ولگرد هنگامی که رفقایشان بانگ بردارند، آنها نیز پارس می‌کنند. ویلیام شکسپیر

 

دنیا مانند یک تماشاخانه‌است، هرکس رل خود را بازی می‌کند و سپس مخفی می‌شود.ویلیام شکسپیر

 

دوستی نعمت گرانبهایی است، خوشبختی را دوبرابر می‌کند و از بدبختی می‌کاهد. ویلیام شکسپیر

 

دنیا، سراسر صحنه بازی است و همه بازی‌گران آن به نوبت می‌آیند و می‌روند . نقش خود را به دیگری می‌سپارند. ویلیام شکسپیر

 

دیدن و حس کردن، وجودداشتن است، زندگی در اندیشه‌است. ویلیام شکسپیر

 

دیوانه خودش را عاقل می‌پندارد و عاقل هم می‌داند که دیوانه‌ای بیش نیست. ویلیام شکسپیر

 

زنبور هرچقدر باشد،گل از آن بیشتر است؛ دل‌های ماتم زده هر اندازه باشند، قلب‌های شاد زیادترند. ویلیام شکسپیر

 

زندگی از تار و پود خوب و بد بافته شده‌است، فضیلت ما وقتی می‌تواند بر خود ببالد که از خطاهای ما شلاق نخورد و جنایت‌های ما وقتی نومید می‌شود که مورد ستایش فضیلت‌های ما قرار نگیرد. ویلیام شکسپیر

 

سعادتمند کسی است که به مشکلات و مصایب زندگی لبخند زند. ویلیام شکسپیر

 

شادمانی در خانه‌ای است که مهر و محبت در آن مسکن دارد. ویلیام شکسپیر

 

شخص عاقل و هشیار به هرجا قدم بگذارد، سعادت و فراغت بال همراه اوست زیرا در جهان بجز خوبی وزیبایی  چیزی نمی‌بیند. ویلیام شکسپیر

 

عشق غالبأ یک‌نوع عذاب است، اما محروم بودن از آن مرگ است! ویلیام شکسپیر

 

عقل و هوش خود را با خوشی و نشاط دمساز کن تا هزاران آسیب از میان برود و عمرت دراز شود. ویلیام شکسپیر

 

علامت و نشان حقیقی اصالت و علو شأن، نوازش و ترحم آمیخته با شادمانی و گشاده‌رویی است. ویلیام شکسپیر

 

کاری که وظیفه و صمیمیت در آن دخالت دارد، خلل‌پذیر نیست. ویلیام شکسپیر

 

کسانی که دنیا را از دست می‌دهند آن را با فکر و وسواس می‌خرند. ویلیام شکسپیر

 

کشنده تر از نیش مار ، بچه حق‌ناشناس است. ویلیام شکسپیر

 

کینه پنهان نمی‌ماند. ویلیام شکسپیر

 

گذشت زمان هرچه از موهای مردم می‌کاهد، به خرد آن‌ها میفزاید. ویلیام شکسپیر

 

گربه ما وقت تولد از آن رو است که به صحنه بزرگ جنون و حماقت وارد شده‌ایم. ویلیام شکسپیر

 

مردی که دردرون خویش موسیقی ندارد و نداهای خوش و دلنشین او را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد، برای خیانت، توطئه و غارتگری مناسب می‌باشد و هیچ کس نباید به او اعتماد کند. ویلیام شکسپیر

 

مسکنت در کوی هنرمندان و رنجبران راه ندارد و شادمانی در خانواده‌ای است که مهربانی در آن جا حکومت می‌کند. ویلیام شکسپیر

 

مصائب خود را مانند لباستان با کمال بی‌اعتنایی تحمل کنید. ویلیام شکسپیر

 

من از خوشبختی‌های این جهان بهره‌مند گردیده‌ام زیرا در زندگی عاشق شده‌ام. ویلیام شکسپیر

 

من همیشه میل دارم از اشخاص نجیب پیروی کرده و از آنان چیز بیاموزم. ویلیام شکسپیر

 

موفقیت هائی که نصیب بشر شده عمومأ در سایه تحمل و بردباری بوده‌است. ویلیام شکسپیر

 

می‌دانیم که چیستیم اما نمی‌دانیم که چه می‌شویم. ویلیام شکسپیر

 

وجود ما به منزلهٔ باغی است که ارادهٔ ما باغبان آن است. ویلیام شکسپیر

 

وقتی ناراحتی بزرگی پیش آید، رنج و غم‌های دیرین از یاد می‌رود. ویلیام شکسپیر

 

هر اندازه گناهی بزرگ کهنه شود و به حال اختفا باقی بماند سرانجام هنگام مرگ یا بروز خطر، چون فرصت کشف آن فرارسد، به صورت موحشی زهر خود را برجان آدمی می‌ریزد. ویلیام شکسپیر

 

هر چه را که دوست داری بدست آور وگرنه مجبور می‌شوی هر چه را که بدست می‌آوردی دوست داشته باشی.ویلیام شکسپیر

 

هرکس فقیر و قانع باشد ثروتمند است. ویلیام شکسپیر

 

همیشه حرف حق را بدون بیم بیان کن و شیطان را خجل ساز. ویلیام شکسپیر

 

همیشه کار کنید و بکوشید تا جامه افتخار و عظمت را بپوشید، همیشه در نظر داشته باشید که افتخارات تازه‌ای به دست آورید زیرا افتخارات گذشته همچون شمشیری است که زنگ زده و از رونق افتاده باشد . ویلیام شکسپیر

 

هیچ چیز ، بد یا خوب نیست، فقط نیروی اندیشه بدی و خوبی و سعادت و شقاوت را می‌آفریند. ویلیام شکسپیر

 

یقینأ رفتار حکیمانه یا وضع جاهلانه همچون بیماری از شخصی به شخص دیگر سرایت می‌کند، پس لازم است که انسان‌ها مواظب انتخاب معاشران خود باشند. ویلیام شکسپیر

 

اگر تمام شب را بخاطر از دست دادن خورشید  گربه کنی لذت دیدن ستاره‌ها را از دست خواهی داد. ویلیام شکسپیر

 

داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است. ویلیام شکسپیر

 

در دریای پرتلاطم زندگی همیشه موجی را می توان یافت که اگر با آن حرکت کنید شما را به ساحل خوشبختی می رساند. ویلیام شکسپیر

 

به خدا سوگند که خروارها فریب خوردگی بهتر از یک جو بدگمانی است! ویلیام شکسپیر

 

احمق ها هیچ گاه کمتر از عهد کنونی محبوبیت نداشتنه اند ، چون خردمندان به جای آنان خودنمایی میکنند و نمیدانند از عقل خود چگونه بهره ببرند زیرا رفتارشان تؤام با تقلید است .ویلیام شکسپیر

 

من تو را همچون خوابی در خاطر دارم،خوابی زیبا هنگامی که چون پادشاهی می خوابم و وقتی بیدار می شوم تو را در بر ندارم . ویلیام شکسپیر



:: موضوعات مرتبط: سخنان شکسپیر , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , شکسپیر , سخنان شکسپیر , سخنان زیبای شکسپیر , سخنان جالب , سخنان عاشقانه , بهترین های عاشقانه , دنیای عاشقانه ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 751
نویسنده : شیخ پاسکال

بزرگ ترين الماس جهان آفتاب است،که خوشبختانه بر گردن همه مي درخشد.چارلی چاپلین
 
مردمان روی زمین استوار ، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند .چارلی چاپلین
 
دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید. چارلی چاپلین
 
برهنگی بیماری عصر ماست. چارلی چاپلین
 
حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند. چارلی چاپلین
 
وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان میدهد ،شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید. چارلی چاپلین
 
فیلمسازان باید به این نکته نیز بیاندیشند که فیلمهایشان را در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش خواهند داد. چارلی چاپلین
 
درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است . چارلی چاپلین
 
ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو. چارلی چاپلین

 

از دشمن خود یکبار بترس و  از دوست خود هزار بار. چارلی چاپلین

 
خوشبختی فاصله اين بدبختی  تا بدبختی ديگر است. چارلی چاپلین
 
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود. چارلی چاپلین
 
من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم. چارلی چاپلین
 
نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد. چارلی چاپلین
 
شکست خوردن ناراحتی ندارد.آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد! چارلی چاپلین
 
شاید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را داشتی را داشتی ،اما حالا که به آن دعوت شده ای ، تا میتوانی زیبا برقص. چارلی چاپلین
 
این یکی از تضادهای زندگی ما است ،که آدم همیشه کار اشتباه را در بهترین زمان ممکن انجام میدهد .چارلی چاپلین
 
حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است . چارلی چاپلین
 
انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد. چارلی چاپلین
 
خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست . هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده را نابود نکرده است. چارلی چاپلین
 
اگر روزي خيانت ديدي،بدان که قيمتت بالاست .چارلی چاپلین



:: موضوعات مرتبط: سخنان زیبای چارلی چاپلین , ,
:: برچسب‌ها: چاپلین , چارلی , چارلی چاپلین , سخنان زیبا , سخنان بزرگان , سخنان جالب , سخنان مفهومی , جملات قصار , دنیای زندگی نامه , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
بازدید : 827
نویسنده : شیخ پاسکال

قیمت تو به اندازه خواست توست،اگر خدا را بخواهی،قیمت تو بی نهایت است و اگر دنیا را بخواهی،قیمت تو همان است که خواسته ای رجبعلی خیاط

 

دین حق همین است که بالای منبرها گفته می شود،ولی دو چیز کم دارد:یکی اخلاص و دیگری،دوستی خدای متعال رجبعلی خیاط

 

هی نگو دلم اینطور می خواهد،ببین خدا چه می خواهد. رجبعلی خیاط

 

خدا همه عالم را برای شما و شما را برای خودش آفریده است.ببینید که چه مقام و منزلتی برای شما آفریده است. رجبعلی خیاط

 

قاشق برای خوردن غذل خوب است و فنجان برای چای نوشیدن و...انسان هم تنها برای آدم شدن خوب است. رجبعلی خیاط

 

مقدسها همه کارشان خوب است فقط باید منیت خود را با خدا عوض کنند. رجبعلی خیاط

 

اغلب مردم اظهار میدارند که ما امام زمان را از خودمان بیشتر دوست داری،حال که اینطور نیست زیرا اگر او را بیشتر از خود دوست داشته باشم،باید برای او کار کنیم،نه برای خود رجبعلی خیاط

 

اگر چشم برای خدا کند می شود(عین اللّه) و اگر گوش برای خدا کار کند می شود(اذن اللّه) و اگر دست برای خدا کار کند می شود(ید اللّه) تا می رسد به قلب انسان که جای خداست. رجبعلی خیاط

 

همه خودهای انسان از خودپرستی است.تا خداپرست نشوی به جایی نمی رسی. رجبعلی خیاط

 

فرهاد هر کلنگی که می زد به یاد شیرین و به عشق او بود.هر کاری انجام می دهی تا پایان کار،باید همین حال را داشته باشی.همه فکر و ذکرت باید خدا باشد،نه خود... رجبعلی خیاط

 

از کلمه (ما) بگذرید،آن جا که در کارها کلمه(من) و (ما) حکومت می کند،شرک است. رجبعلی خیاط

 

وقتی خدا را شناختی،هر چه می کنی باید خالصانه و عاشقانه باشد.حتی کمال خود را هم در نظر نگیر.نفس بسیار زیرک و پیچیده است و دست بردار نیست.به هر نحو شده میخواهد خود را وادار کند. رجبعلی خیاط

 

در هر نفس کشیدن،امتحانی است.ببین با انگیزه رحمانی آغاز می شود یا با انگیزه شیطانی آمیخته می گردد. رجبعلی خیاط



:: موضوعات مرتبط: سخنان رجب علی خیاط , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبا , رجب علی , رجب علی خیاط , سخنان بزرگان , گزیده های سخنان , سخنان جالب , داستان , دنیای زندگی نامه , ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 28 صفحه بعد

کانال ما با مطالب قشنگ برای شما https://telegram.me/haghighathayema

دانشمند مورد علاقه ی شما کیست؟؟؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای زندگینامه و... و آدرس paskalov.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com